رهایی مال من است

تازه ها

رهایی مال من است

نظرات ()

از این خاکستر تلخ فرانسوی بیزارم ، تنها را فرار از کابوس های شیرین شب های

 تابستان رو به کور شدن است. بعد از آن دیگر جز جهت دادن به این بی نوایه رنگ

 پریده ، در مسیر بی معنای فلسفه وشیدایی افکار برهنه وتو خالی راهی برایم

 نمیماند..... بازهم کاغذ پاره ..... بازهم غول های آرام بخش ناکجا آبادی .... بازهم

 بوی عطر جنیفر و پارچه ی خیس از آب نمک داغ! ..... صدای موزیک لایت وهارمونی

 از هم گسیخته ی افکارم .... آنگاه که غرف احساسم ونمیدانم این حالتی زود گذر

 است یا پریود روزانه ی حالات عجیب!!!

راهی نیست فنجانی دیگر و آوای غمناک دلینگ دلینگ اهرم نجات بخش فلزی که

برهم میزند باطلاق فراموشی جاودانی که فراموش نمیشود.....

سا عت 4ونیم است ..... تا چشم برهم بگذارم رهایی مال من است

امشب هم گذشت خدارا شکر!!!!!

"پویا فرجی"