آرزو

تازه ها

آرزو

نظرات ()

در شبی بارانی و خالی ز نور

عشقمان را میبرم با خود به گور

 

می شوم از درد تنهایی تهی

میکنم از مرز تاریکی عبور

 

می روم آنجا که دیگر هیچ کس

عشق آدم را نمیگیرد به زور

 

می روم آنجا که دیگر جرم نیست

عشق و احساسات و ادراک وشعور