آرزوی داشتن مطبوعات آزاد در ایران...

تازه ها

آرزوی داشتن مطبوعات آزاد در ایران...

نظرات ()

فضایی به اندازه سلول انفرادی برای مطبوعات

شما روزی چند بار به این فاصله نگاه می کنید ,فکر می کنید,آه می کشید,یا شاید هم احساس غرور می کنید وبرای بقیه تاسف می خورید؟به فاصله دانمارك تا اريتره  يا به زبان  جدول رده بندي آزادي مطبوعات-آخرین گزارش گزارشگران بدون مرز- از صدر جدول تا قعر آن.شما کجای این جدول نشسته اید؟

 

بر روي كتاب نقشه جهان که نگاه می کنم فاصله فقط به اندازه چند انگشت است ولی می گویند براي خبرنگاران فاصله بهشت تا جهنم. چه چيزي باعث مي شود تا از اريتره ,كره شمالي وتركمنستان واصلا از تمام نامهربانان با مطبوعات چنين تصوير هولناكي در جهان ساخته شود.وتا به این اندازه متفاوت با مثلا کشورهای اسکاندیناوی .آيا هنوز به گوش اين كشورها نرسيده كه مطبوعات ركن چهارم دموكراسي محسوب مي شود يا رسيده وپذيرفته اند كه يك پايشان لنگ بماند بدون داشتن رسانه هاي آزاد ومستقل چون نمي توانند قبول كنند هر روز صبح مردم از خواب بيدار نشده روزنامه اي از سوراخ كوچك صندوق پستي خانه ها يشان به داخل بخزد با  فاش رازهاي مگو:خبر تخلف سازمان واداره ای,خطاي مسئولي دولتي ,كوتاهي در توزيع  عادلانه منابع ملي ميان شهروندان ودهها مورد ازاين  دست خبرهاي ريز ودرشت كه به نظر مي رسد كشورهاي صدر نشين نه تنها محدوديتي براي رساندن اين خبرها به مردم نمي سازند و دردسري بزرگ براي خود  كه  از آزادي انتقال آنها استقبال هم مي كنند. براي نمونه با واگذاري مسئوليت نوشتن قوانين ونظارت بر اجراي صحيح آن  به خود رسانه اي ها ودولت معمولا دخالتي نمي كند مگر با رسيدن شكايتي مبني بر تخطي  از مقررات .آن هم واصله از مثلا انجمن روزنامه نگاران .به اين شكل رهبران  ومسئولين اين كشورها در پايان ساعات كاري وقتي از دفترشان خارج مي شوند  حداقل مطمئنند  شورشي غير منتظره غافلگيرشان نمي كند وصبح فردا دوباره بازمي گردند سر پست هايشان  بدون آنكه براي ادامه كار لازم باشد مامورانشان چند دوربين عكاسي ثبت خبر را بشكنند .حساب تعدادي خبرنگار وخبرگزاري  را رسيده باشند.

 

در سوی دیگرزندگي در كره شمالي را تصور كنيد مردم همه باهم با صداي شيپورچي صبح بيدار مي شوند ,لباس يك شكل به تن راهي محل كار.واگر درميانه راه بدشانسي آوردند وتوريستي را ديدند با هم صحبت شدن با او براي خود دردسر نمي سازند ,با درنظر داشتن اوضاع اقتصادي با 2وعده غذا در روز سير مي شوند وشب هم كه به خانه رسيدند حق استفاده از اينترنت و شبكه هاي ماهواره اي را ندارند به اين دليل روشن كه قرار نيست از رويدادهاي جهان خارج وحتي داخل كشورشان مطلع شوند .هر اندازه  زندگي در چنين  شرايطي براي يك كره اي كه نمي خواهد بي خبر بماند دردناك است .ديدن چنين سرزمين عجايبي در جهان امروز براي بيشتر دنيا شگفت انگيز است.

 

تفاوت در همینجاست بالای جدولی ها قبل از شروع كارها وتصميم گيري ها مانند همه شهروندان عادي  خبرها  را  از منابع متعدد دريافت كرده  از اعتراضات مردم آگاه شده وبقيه روز را قاعدتا   به جاي درز گرفتن لاي درها -كه مبادا مردم ببينندچه بلايي برسر منابع مادي ومعنوي كشورشان مي آيد-  به فكراداره مملكتند.

 

اما در سوی دیگر اگر خبرنگاری مانده باشد وکاغذ خبری باید فکر کردن به انتخاب بهترین تیتر برای روزنامه فردا را رها کند و به جایش به فرداهای دورتر بیندیشد .به نوشتن کتاب تاریخ با جمع آوری صبورانه ودقیق سخنرانیهای مهم,خبرهای داغ روز,عکسهایی که گرفته شده اند که بر صفحه اول بنشینند ولی حالا لای پوشه ای در کتابخانه یا کامپیوتر بایگانی می شوند.

 

و نگراني فعالان حقوق بشر وگزارشگران بدون مرزاز نبود امنيت شغلي وجاني براي همین خبرنگاران است كه نتيجه اش می شود یا نرسيدن صداي ميليونها انسان درد كشيده به جهان ویا رسیدن وبه دنبال آن تادیب خبرنگار.پس چه فرقي مي كند در سلولي2در3 حبس باشند يا در زنداني به مساحت چند صد كيلومتر مربع.كار خبررسانان درچنين وضعيتي چگونه پيش مي رود وقتی خود خبرسازند  در گوشه زندان,در تبعید ودر ...  ؟مگر براي تهيه گزارشهايي از زندگي اين مردم مصاحبه با افرادمحلي,گرفتن عكس وداشتن اطلاعاتي پايه ضروري نيست؟

 

 به کشورهایی که چند سالی است در آخر جدول مانده اند که فکر می کنم درس معلم دور از خانه به یادم می آید که به خاطرمان آورده بود : راست بگوئیم، این راست را درست بگوئیم و این درست را دقیق بگوئیم. كشورهاي پايين پايين در رده بندي هاي آزادي مطبوعات چگونه بايد نوشتن خبر راست ودرست ودقيق را ياد بگيرند وبه كارببرند ونگران نباشند ازاينكه ممكن است بعد از اين تلاششان براي انجام كاري حرفه اي , فرصت نوشتن خبري ديگر را براي هميشه از دست نداده اند.