آیا موسیقی سنتی یا اصیل یا ملی ایران برای جهانی شدن نیاز به تغییر دارد؟

تازه ها

آیا موسیقی سنتی یا اصیل یا ملی ایران برای جهانی شدن نیاز به تغییر دارد؟

نظرات ()

آیا موسیقی سنتی یا اصیل یا ملی ایران برای جهانی شدن نیاز به تغییر دارد؟

چندیست در ارتباط با موسیقی ایرانی و مطرح شدن تغییر در فرم ملی یا سنتی موسیقی ایرانی مقالاتی را خوانده ام که نشان از ایجاد تفکر برای تغییر در ساختار بخشی از زبان موسیقایی ما توسط برخی موسیقی دانان شاید ناآگاه دارد.

چند سال پیش برای اولین بار در جریان بازدید از یک نمایشگاه نقاشی به چندتابلو برخوردم که هرچه تلاش کردم تا کمی از محتوای آنرا درک کنم نتیجه نداد. جستجو کردم و نقاش را یافتم. بعد از کمی سوال درباره تابلو و رنگ هایی که در آن استفاده کرده بود و پرچانگی بیش از حدش به همراه چندین اسم بزرگ و آشنا و نا آشنا پی بردم از ابتدایی ترین اصول نقاشی که خط و نقطه است و مفاهیم رنگ و هندسه مفهومی نقاشی و ... نه تنها هیچ نمی دانست بلکه به گفته وی همه این ها اصولی دست و پاگیر برای بیان اندیشه به حساب می آمد تا جاییکه اصول اولیه نقاشی را دیکتاتوریسم هنری! می نامید.

امروز همین بلا قرار است بر موسیقی سنتی نازل شود. اثاری سخیف و در خلاف جهت رودخانه موسیقی ایرانی که بسترش از آنِ بزرگانیست نو پرداز و خلاق و آگاه مانند استاد وزیری ، استاد حسین علیزاده استاد شجریان ،مرحوم استاد مشکاتیان ، استاد کیهان کلهر و ... .  

جوانانی که درنوازندگی فقط در یک شیوه یا مکتب گام برداشته اند و با نگاه و اندیشه سبک های دیگر نوازندگی سازشان آشنا نیستند و همین مقدار هم که در سبکی می نوازند تنها نوازنده اند و مقلد نه نوازنده ای آگاه.

موسیقی تلفیقی را ( از هر نوعش ) نوآوروی می نامند حال آنکه تلفیق به هیچ روی نو آوری نیست بلکه تجربه ایست میان دو فرهنگ و ...

بگذریم که این بحث خود مجالی دیگر برای بررسی می خواهد.

عده ای نیز بر این باورند که به این هفت دستگاه و پنج آواز نباید اکتفا کرد و باید لحن یا دستگاه دیگری برای موسیقی سنتی آفرید. بی غرض باید گفت این شیوه اندیشه مانند این است که به سی و دو واژه پارسی که سالهاست غنی ترین اشعار و داستان ها و حکایات از آن استخراج شده واژه ای نو اضافه کنیم. آیا شدنیست؟ اگر شدنیست آیا منطقیست؟ بر چه اساسی تغییری تا این اندازه شدید؟ چرا؟

راه دوری نمی روم. کشور دوست و همسایه و وابسته عمیق فرهنگی خودمان در تاریخ .

هندوستان

موسیقی سنتی هند همچنان با همان کیفیت و همان روش های اجرایی و ... به دید و گوش علاقه مندانش می رسد و موسیقی آن ها با آن پیشینه تاریخی با کیفیت خاص تاریخی خود اجرا می شود. در بزرگترین سالن های موسیقی یک نوازنده سیتار به تکنوازی می پردازد و تمامی کسانی که علاقه مند به موسیقی هندی هستند باآرامش و آگاهی گوش می سپرند و حتی در خود هندوستان نیز علاقه مندان به این موسیقی با اینکه سالهاست همان ها را می شنوند دوباره با گوش جان به موسیقی سنتی خود دل می سپارند. همچنین است درباره موسیقی چین و ژاپن و مغولستان و ترکیه.

در ایران نیز موسیقی سنتی تعریف و چهارچوب خاص خود را داراست مانند زبان پارسی که با همین سی و دو حرف آثاری خلق شده که مولانا ها و حافظ ها و سعدی ها خالقشان بوده اند و هنوز که هنوز است این زبان می زاید و شکر می افشاند.

پس من فکر می کنم قبل از اینکه بخواهیم به فکر تغییر در ساختمان اصلی موسیقی سنتی باشیم ؛ به این بیندیشیم که راه شناخت زوایای پنهان موسیقی ما در ردیف چیست.

صد ها درآمد شور شنیده ایم و چندین پیش در آمد و رنگ و تصنیف و قطعات ضربی مختلف که همه در محدوده همین ردیف و همین گوشه ها و تکه ها ساخته و پرداخته شده اند که همه از نظر حس و ملودی و تنظیم با هم متفاوتند در حالیکه پایه های آنان در ردیف مانند در آمد و ... محدود به چند خط می شوند.

پیشنهاد می کنم دوستانی که نیاز به تغییر در موسیقی ایرانی حس می کنند دو سال به خود فرصت دهند و زیر و بم های موسیقی سنتی را هم در تئوری و هم در عمل به صورت نوازندگی کاملا پژوهشگرانه تحصیل و تمرین کنند و پس از آن اگر باز هم نیاز به تغییر حس کردند میتوانند از ساز های ملی ما استفاده کنند اما همت به خرج داده و نام موسیقی سنتی را به روی آثار خود نگذارند چرا که موسیقی ما با ساز هویت پیدا نمی کند بلکه مفاهیم و ذات آن است که موسیقی سنتی را از دیگر الحان موسیقی کشورمان جدا می کند. نمونه اش ویولن و پیانو دو ساز کاملا غیر ایرانی اما وقتی لحن موسیقی ایرانی بر آنان وارد شد تبدیل به ساز و صدایی ایرانی شدند.

پژمان طهماسبیان

زمستان نود