جک

تازه ها

جک

نظرات ()

چن روزی بود که پسرک با آن ماشین مدل پایین خود مقابل درب خانه دخترک می ایستاد ولی پا پیش نمی گذاشت
دخترک هم کم کم به او علاقه مند شد
برای او عشق ، علاقه و محبت مهم تر از مادیات بود
برای او سوال بود که چرا همیشه تا درب خانه دخترک می آید ولی حرفش را به پدرم نمی زند
روزی مصمم شد و رفت تا حرف دل پسرک را گوش کند
درب را باز کـــرد و به او گفت : چرا شش ماه است که می آیی دم درب خانه ما ولی حرفی نمی زنی ؟ ؟ ؟

هدف تو از این کار چیست ؟ ؟ ؟
پسرک گفت : وای فای خونتون پســورد نداره . . .

 

یه بنده خدا پیرمرده توی پارک محله ما هر روز میاد می شینه و هنوزم که هنوزه خیلی اعتقاد به این داره که
.
.
.
.
.
.
دکل های ایرانسل رو هم مرحوم رضاشاه نصب کرده ! ! !

از غضنفر می پرسن که خواهرت پسر به دنیا آورده یا دختر ؟ ؟ ؟
میگه : هنوز بهم نگفتن . . . نمی دونم دایی شدم یا خاله