او پرتوی از نور خدا بود

تازه ها

او پرتوی از نور خدا بود

نظرات ()

ای عشق تو هم پرتوی از نور خدایی



پیشنهاد می کنم به جامعه شناسان، روانشناسان و خلاصه هرکسی که در رابطه با طول و شکل سال ها مرتبط است یک تعریف با نام Year Length Rate یا نرخ طول سال تبیین کند و در تعاریفشان بگنجانند.

امروز که به گذشته های دور، سال های آغازین زندگی ام می نگرم فاصله ام واقعا 30 سال نیست شاید 15 سال باشد، در 16 یا 17 سالگی هم همین فاصله را احساس می کردم.  سالهای آغازین زندگی ام چرا دورتر نمی شوند؟ نرخ طول سال در این سال ها نزدیک به صفر شده. دیگر یک سال یک سال نیست.

"برخی زخم ها" و خراش ها بر روی قلب می ماند. سال های با پدرم، او چون خورشیدی بر فراز که می توانستم از او نور بگیرم. او یک نور مطلق بود. آن بی نظیر، آن مقدس، آن وجود مبارک. از هر بعد تلألوئی منحصر داشت، همچو الماس.

ادیبان بسیارند، عارفان بسیار، عالمان و ریاضیون و فنی ها نیز. اما فقط او بود فقط او که ادیبی دیندار و عارف و عالِمی که ریاضی و فن را خوب می دانست. او هم از آسمان آمده بود. بی تابی می کرد. بس که "در تب و تاب عشق سوخت" که دیگر تب بود "و لیک ز عشقی نشانه" نبود و چه زود به آسمان بازگشت. ای کاش ...

آن روزها که همه او را می پرستیدند و الان هم. او هنوز هم می تابد، چون هنوز هم نورش را از همه جا و همه کس، از هرکه یک بار نورش به او رسیده دریافت می کنم. زندگی آن زمان ها اینگونه نبود. 

13 سال گذشت، اما، چقدر گلی بوده ام از گل های بهشت؟

بهمن ماه بود.