چند اپیزود از روزهای واقعی وحشی

تازه ها

چند اپیزود از روزهای واقعی وحشی

نظرات ()

اپیزود اول:

از ساختمان روبرویی که آزمایشگاهه وارد ساختمان ستاد شد و شروع کرد به داد و هوار که:

- من دیوونم. این چرا مثبته؟ چرا مثبتههههه؟ تو که  میدونستی من دارو می خورم؟! حالا که گذاشت رفت تو باید جواب بدی...

همه اومدن از اتاقا بیرون. چی شده آقا؟

- این آقای آزمایشگاه می دونه من دارو می خورم. چرا آزمایش شیشم مثبت شد!؟

کارمندا که از اتاقا اومدن بیرون ببینن چی شده صحنه رو برای یه روانی محیا می کنن که اوج مشکلشو به نمایش بذاره و سرشو می کوبه به دیوار و خون جاری میشه...

آقای آزمایشگاه گفت: من گفته بودم بهش که داروهاشو باید برای آزمایش قطع کنه... .خب برو داروهاتو نخور شنبه بیا دوباره آزمایش بده من منفی بزنم!

-         حالا؟؟ حالا چه فایده ای داره؟؟ حالا که دیگه از دستش دادم!!!

-         (آقای واحد اعصاب و روان می گفت اینجا خیلی زیادن مواردی که بعد از مثبت شدن جواب اعتیاد با رضایت خود دختر ازدواج صورت می گیره! در این موارد خانوم بعد از ازدواج نمی تونه به علت اعتیاد درخواست طلاق کنه. )

اپیزود دوم:

دختر جوان با صدای لرزان با مرکز اطلاعات دارویی تماس می گیره و میگه ترامادول چیه؟

ازش شرح حال می گیرم و میخوام از مشکلات قبلیش بگه. میگه از تو جیب شوهرش پیدا کرده. اعتیاد داشت و 5 ماهه که ترک کرده...

با توجه به شرح حالش میگم که کاربردای زیادی داره. یه مسکنه که می تونه مخدر هم باشه. قابلیت سوئ مصرف هم داره. برای ترک هم یک دوره محدود استفاده میشه. ازش میخام خونسرد باشه. صداش بغض داره. میخام شماره مرکز NA رو بهش بدم که راهنماییش کنن در این شرایط چجوری باید برخورد کنه. جوری که شتاب زده و تشدید کننده مشکل نباشه. میگه خواستم باز تماس میگیرم و سریع قطع می کنه.

اپیزود سوم:

کیفم رو برداشتم و در اتاق رو قفل کردم. رفتم دنبال دوستام توی واحد غذایی که بریم خونه. تلفنشون زنگ خورد. با اینکه موقع رفتن بود برداشتن و اشتباه بود. با واحد دارویی کار داشتن. گوشی رو گرفتم. یه خانمی بود که می خواست از یکی از داروخونه ها شکایت کنه. می گفت به آشناها ترامادول می فروشه! چند بار براش بازدید گذاشتم. اما کاری از دستم بر نمیاد تاوقتی از خودش نگیرم. دارو رو به غریبه ها تحویل نمی ده.

عصبی می شم و فرداش خطاب به معاونت غذا و دارو نامه می زنم که وقتی هیچ جوره تحویل دادن این دارو به آشناها رو نمی تونیم کنترل کنیم چرا این دارو رو بیمارستانی یا مثل ریتالین سهمیه ایش نمی کنین؟؟ هنوز کسی جوابمو نداده!

اپیزود چهارم

از پایش داروخانه مرکز بهداشت برمیگردم که می بینم یه خانمی افتاده رو زمین و داره تشنج می کنه... به هوش که میاد می گه زنگ بزنین به 110... دوباره می لرزه... هر چی ازش می پرسن چرا ؟چیزی نمی گه... دارم به سمت ساختمون ستاد میام که میشنوم میگه پسرم با مشت زده توی سرم....

پ ن: گرچه پر از تحلیل و قضاوتم ولی سکوت می کنم!