توضیح طنز گل آقا:

تازه ها

توضیح طنز گل آقا:

نظرات ()

توضیح : چون وعده گل آقا بوده که ضمن نوشتن مطالب پزشکی طنز را نیز جزو سایت بگنجاند لذا

           ضمن پوزش از بعضی کلمات بکار رفته تاکید می نمایم جدا از هر گونه سیاسی است .

خانه ملا:

روزی جنازه ای را می بردند پسر ملا از پدرش پرسید : پدرجان این جنازه را به کجا می برند؟!

ملا گفت : او را به جایی می برند که نه آب هست نه نان هست نه پوشیدنی هست و نه چیز دیگری .

پسر ملا گفت : فهمیدم او را به خانه ما می برند.

 

گم شدن ملا:

روزی ملا خرش را گم کرده بود ملا راه میرفت وشکر می کرد . دوستش پرسید حالا خرت را گم کرده ای

دیگر چرا خدا را شکر می کنی ؟

ملا گفت : به خاطر اینکه خودم بر روی آن ننشسته بودم والا خودم هم با آن گم شده بودم !؟.

 

داماد شدن ملا :

روزی از ملا پرسیدند : شما چند سالگی داماد شدید؟

ملا گفت به خدا یادم نیست چون که آن زمان به سن عقل نرسیده بودم !

 

لباس نو:

روزی ملا به مجلس میهمانی رفته بود اما لباسش مناسب نبود به همین جهت هیچکس به او احترام نگذاشت وبه او

تعارف نکرد ! ملا خانه رفت ولباسهای نواش را پوشید وبه میهمانی برگشت این بار همه او را احترام گذاشتند و با

عزت و احترام اورا بالای مجلس نشاندند ! ملا هنگام صرف غذا در حالیکه به لباسهای نواش تعارف می کرد گفت:

بفرمایید این غذا مال شماست اگر شما نبودید اینها مرا داخل آدم حساب نمی کردند !!

 

گل یا پوچ با خدا :

با خدا که گل یا پوچ بازی می کنی نترس تو برنده ای .آخه خدا همیشه دوتا دستش پره !