روزهایی به ناپایداری حباب

تازه ها

روزهایی به ناپایداری حباب

نظرات ()

نوشتن این روزها سخت نشده اما هجوم روزمرگی و حوادثی که به سرعت فلسفه وجودی شان تغییر میکند بازت میدارد از نوشتن و تحلیل و آنالیز! 

این استروژن و پروژسترون نازنین بدجوری ساخته به من. حس توانستنمو چند برابر کرده و خیلی منظم تر!به طور غیرمنتظره یی جلسات آنالیزم را قطع کردم. وبخوام واقع بین باشم از اونروز احساس رهایی می کنم. اینکه لازم به تحلیل حوادث و آدمها نیستی بعد مدتها بهت کمک میکنه که خودت باشی بدون هیچگونه پوششی. 

روزهای تاسف بار مشکلات صنفی پزشکان هم میگذره. مقصرش پزشکای برج سازی بودن که از حال مردم غافل بودن یا فقر مردم که برایش دنبال مقصر می گردن و یا کپی یک الگوی سلامت امتحان شده از جایی که همه بسترهای فرهنگی و اقتصادی و سیاسی اش فراهم است هرچه که علتش باشد این بی اعتمادی مردم به پزشک غیر قابل تحمل شده. انتظارات بیجا. ویزیتهای رایگان صف طویل بیمارنماها را طولانی تر کرده و توجهات از روی بیماران نیازمند قطعی به درمان کم شده و در نهایت روند ارزان درمان کمر پیشگیری رو شکسته. وقتی با 2/500 تومان ویزیت فوق تخصص ریه میشوی تا جایی که می توانی سیگار میکشی.... امان از این روزهای تاسف بار.

راستش میون اینهمه هیاهوی صنفی تنها چیزی که خیلی راضی ام می کنه ترویج زایمان طبیعی هست. واقعا دارم می بینم که چه جنایتی شد طی 30 سال گذشته. در بین زنان اطرافم انگشت شمارن کسانیکه زایمان طبیعی شدن. اصرار شدید مریضها و همراهان و حتی تهدید های آنها را اینروزها زیاد می شنویم. به هیچ وجه امکان نداره سزارین بشی انگار خط بطلانی به روی آرزوهای زنان باردار شده. مادرانی که 10 شکم طبیعی زاییده اند برای سزارین دختران حامله امروزشان برایت خط و نشان می کشند. این مسیر هموار سزارین و طبیعی چه شد که اینقدر ناهموار شد به تغییر نگرش بیمار و پزشک برمیگرده. متخصصان ما برای عزیزانشان مصر به انجام سزارین هستن. سزارین یک جنبه متفاوت بودن و ارتقا سطح اجتماعی و اقتصادی رو زیر چتر خود گرفته انگار. دلم میخواهد برای سزارین های الکتیو 10 میلیون هزینه یی باشد که بیمار به حساب کودکان بی سرپرست واریز میکند و یک هزینه مختصر به پزشک تا هم پزشک و هم بیمار در این امر متضرر شوند و نرخ سزارینهای الکتیو کم و کمتر شود. برای سزارینهای قبلی که در حاملگی اینبار هم سزارین میشوند اما نمیشود کاری کرد. ما توان عوض کردن گذشته رو نداریم و تا گذشته در میان ظلمت ناپدید است نمی توان به آینده رسید.