سنگی از چاهی!

تازه ها

سنگی از چاهی!

نظرات ()


نمی دانم که عمر این ضرب المثل حکیمانه پارسی که «یک دیوانه سنگی به چاهی می افکند که صد عاقل نمی توانند درآورند» چقدر است، اما به نظرم باید در چاپ های بعدی کتاب ارزشمند «امثال و حکم» علامه دهخدا، با استیذان از روح آن مرحوم، حذف گردد و یا در ذیل آن چنین نوشته شود که این مثل استثنا دارد و آن اینکه اگر یک پای قضیه محمدجواد ظریف باشد یک عاقل کفایت است، حتی اگر صدها دیوانه آن سنگ را در چاه بی خردی بیفکنند و بدان افتخار نیز بکنند! همچنین است نحسی عدد سیزده، که دستکم باید از تقویم ایران زمین برچیده شده، به تقویم اسرائیل و عربستان سعودی و تمامی دشمنان این مهد عقلانیت و اخلاق اضافه گردد.

فارغ از محتوای بیانیه مشترک گروه 1+5 و جمهوری اسلامی ایران و نتایج ان شاء الله مثبت مترتب بر آن، آنچه در خلال مذاکرات دولت تدبیر و امید با قدرت های بزرگ جهانی مایه مباهات هر ایرانی شد، بازگشت عزت، حکمت، مصلحت، خردورزی و آداب دانی به کارگزاران سیاست خارجی ایران اسلامی بود که از زمان دولت اصلاحات به فراموشی سپرده شده بود. حال دیگر می توانیم هشت سال تیره و تار را در تاریخ ایران و انقلاب اسلامی داخل پرانتز نهاده و آن را دوره فترت و انقطاع وحی و الهام الهی نامیده، تلاش کنیم از یاد ببریم؛ هرچند بر بانیان و مسببانش هرگز نمی بخشاییم. حال دیگر می توانیم سرمان را در دنیا بالا گرفته، با صدای رسا این مدعای راستین را دوباره از سر گیریم که ما ملتی هستیم که دینمان، آیینی عقل محور و فرهنگ و تمدنمان خردمدار است و بزرگ ترین متن ادبی و حماسی اش با این مصرع آغاز می شود که:

«به نام خداوند جان و خرد»

و رهبران دینی و سیاسی مان، عاقلانه به چیزی جز منافع ملی سرزمینشان نمی اندیشند و آن جا که لازم باشد، بر دشمنان متجاوز می تازند و هرجا که عقلانیت و تدبیر اقتضا کند، نرمش قهرمانانه را سرلوحه عمل خود قرار می دهند؛ چرا که ما وارث حسن و حسین علیهماالسلام هستیم و پیرو محمد (ص) و علی (ع) که گاه جنگیدند و هم اغلب شیوه رحمت و مدارا در پیش گرفتند. حال دیگر می توانیم با غرور تمام بر سر میز مذاکره با سیاستمداران زیرک و با تجربه تمام جهان، به نیروی خرد و منطق از موضعی برابر برای احقاق حقوق ایرانیان نجیب چانه بزنیم و بی آن که از دایره ادب دیپلماتیک و عرف بین الملل و اخلاق اسلامی و فرهنگ انسانی – ایرانی پا فراتر نهیم، سخن خویش بر زبان برانیم و سخن آنان را نیز بشنویم؛ چرا که نه آنان بدتر از فرعون هستد و نه ما بهتر از موسای کلیم که با آن پادشاه سرکش هم به گفتگو نشست و این دعا را برخواند که:

«رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی»

امروز به گمان من روزی بود که حتی منتقدان سرسخت نظام نیز به ایرانی بودن خود بالیدند و از آنچه در لوزان سوییس گذشت، راضی و خشنود بودند و چه بدبختند دلواپسانی که همگام با نتانیاهو و جمهوری خواهان تندرو و بداندیش کنگره آمریکا از حقد و کینه و حسادت و بی خردی، سر راحت بر بالین ننهادند و احتمالاً فردا را نیز یا از شرم پنهان شده و یا از عصبانیت این پیروزی را بی قدر و ارج جلوه خواهند داد.

به هر روی، خداوند را شاکریم که علی رغم بدسگالان داخل و خارج، فصلی خوش یمن به مردم شریف ایران و بلکه ملت های رنجدیده خاورمیانه عطا کرد و از آن جا که «سالی که نکوست از بهارش پیداست»، امیدواریم پس از نهایی و عملیاتی شدن این توافق در خرداد ماه، اسفند ماه سال جاری را نیز متصل به بهاری کند که مجلسی نماینده افکار، آراء و مطالبات قاطبه مردم خردگرا و منطقی و صلح دوست ایران عنایت کند، تا دکتر ظریف و همکارانش، لااقل در دور دوم دولت تدبیر و امید با سنگ اندازی های کمتری به خدمتگزاری خود ادامه دهند.
از یاد نبریم که:

«تیر گرچه از کمان همی بجهد             از کماندار بیند اهل خرد»

اگر نبود حمایت بی دریغ رهبر عزیز و هوشمندمان، تلاش های رییس جمهور مدبر و اندیشمندمان به جایی نمی رسید؛ همو که:

«به گردابی چو می افتادم از غم            به تدبیرش امید ساحلی بود»

ختم کلام این که آقای باراک اوباما، رییس جمهور ایالات متحده امریکا چند سال پیش مزد نیک اندیشی خود از آکادمی سلطنتی سوئد گرفت و جایزه صلح نوبل را دریافت نمود. حال نوبت شیخ خوش فکر و خوشنام ما، جناب آقای دکتر حسن روحانی است که به عنوان رییس جمهوری اسلامی ایران و به نیابت از این مردم صلح جو، جایزه صلح نوبل را از آن خود کند. جا دارد ایرانیان آزاده با تشکیل کمپینی در فضای مجازی از این پیشنهاد استقبال کرده، تلاش کنند جامعه جهانی را قانع کنند که دولت عقل محور و خرد پیشه روحانی، منادی صلح و صفا در خاورمیانه است.

یا علی مدد