شرح کارم

تازه ها

شرح کارم

نظرات ()

خوب حالا که یکی هست دوست داره بدونه منم مینویسم

من همیشه آدمی بودم که اگر کاری قرار انجام بدم همه کارش خودم باشم.دوره پرورش قارچ دکمه ای و دیدم ولی بنا به شرایط نتونستم کارگاه بزنم.خیاطی/گل سازی/معرق/ورزش خلاصه یه سرکی به همه اینا زدم

آشپزی و هم دوست دارم و کیک هم میپزم و همیشه هم دوست دارم یه رستوران و شیرینی سرا داشته باشم

و اما ماجرای این باغچه:همیشه تو فکرم بود ولی نه خیلی جدی و فقط برای آینده ای دور بود یه روز همین جوری از زبونم پرید و به خانواده گفتم که واسه ٱینده همچین فکری دارم.داییم خوشش اومد و استقبال کرد و گفت تو هزینه هاش هست و کلا کمک میکنه.من اهل ایلامم ولی 20سالی میشه که خوزستانم ولی همیشه در حال رفت و آمد به اونجا هستیم چون اکثر فامیلا عید اونجا یعنی خونه بابا بزرگام جمع میشن

خلاصه سال قبل فقط برا ایام عید یه سیا چادر  و چندتا تخت عاریه  گرفتم یه مقدار ظرف و ظروف خلاصه یه مقدار چیز ابتدایی گرفتیم و روزهای اولیه سال شروع کردیم به کار

ماست میگرفتم و با مشک دوغ وکره درست میکردیم.دیزی خوشمزه باگوشت بره خودم درستش میکردم

تخم مرغ محلی وجوجه کباب همه اینها با نون تازه محلی بود.همه راضی بودن چه مهمونای درون استانی چه برون استانی

حالا بگذریم از سایه بونی که به سختی درستش کردم روزای پر کاری که خیلی خسته میشدم و بقیه کارا طولانی میشه

اینو هم درمورد خودم بگم من همیشه تو ذهنم جلوی یه مجری دارم در آینده از زندگی و کارام حرف میزنم جالب بود من در حال آشپزی توی چادر بودم مهمونام هم در حال سرو غذا یه گزارشگر  یهو سرو کلش پیدا شد از بابام اجازه گرفته بود منم هول شدم ولی تونستم خوب حرف بزنم.تو یه برنامه پربیننده شبکه ایلام ایام عید نشونش داد.حالا هم گهگداری نشون میده و واسه من بدون اینکه هزینه ای بدم تبلیغ عالی شده.

هرچند این کار موقت بود ولی همین که نزدیک به رویاهام بود و تجربه برام کافیه

اگه بازم سوالی داشتی در خدمتم