9

تازه ها

9

نظرات ()

امروز دست پسرم تو دستم بود و يه لحظه  فكر اينكه كاش دوست دختر داشتم آمد تو ذهنم برا اينكه اين فكر از ذهنم بپره شروع كردم با پسرم حرف زدن خلاصه با يه بدبختي اين فكرو از بين بردم بعدش با خودم فكر كردم اگه من واقعا آدم گناهكاري بودم و خودم به دوست دختر داشتن فكر ميكردم و نه اينكه ناخودآگاه فكرش بياد تو ذهنم و  مثلا پسرم ميتونست افكار منو ببينه و ميديد كه تو فكر من چي ميگذره چه جوابي ميتونستم بهش بدم   روز قيامت چه فاجعه اي هست كه همه پرده ها ميافته وهمه چي عيان ميشه