مراسم شب چهارم محرم 90 - امامزاده علی اکبر چیذر - مداحی حاج محمود کریمی

تازه ها

مراسم شب چهارم محرم 90 - امامزاده علی اکبر چیذر - مداحی حاج محمود کریمی

نظرات ()

 

مراسم شب چهارم محرم 90 - امامزاده علی اکبر چیذر - مداحی حاج محمود کریمی


بر یک چشم بهم زدنی شب چهارم محرم امسال هم فرا رسید. شب دو طفلان حضرت زینب (س) که خودش اسوه صبر و بردباری است ؛ شب دو فرزندی خردسالی که طاقت تنهایی و غربت مولایشان را نداشتند. زینب (س) برای تمامی شهدای کربلا به کمک برادر شتافت اما برای دو فرزندش نرفت تا ارباب همه عالم احساس خجالت نکند ؛ دو گوهر گرانبهای حضرت زینب که در جریان عاشورا به شهادت رسیدند ؛ این دو طفل که اصلا قرار نبود به کربلا آیند امام را به مادر سادات قسم دادند تا اجازه میدان بگیرند. ما هم خداوند متعال را به جان بی بی دو عالم قسم می دهیم ظهور حجه ابن الحسن (عج) را نزدیک کند. خداوند ما را هم برای امام زمانمان بمیراند ؛ شهادت در رکاب امام زمان برای هرکس می تواند بهترین پاداش ها باشد. ما را هم دعا کنید.


به عزادران امام حسین علیه السلام اهانت نكنید
جناب حاج سید حسین تهامی كاشانی ، كه از معروفین و محترمین كاشان می باشند ؛ نقل نمودند كه در یكید از سال ها كه عزادرای سنج زنی در پای جریده حضرت عباس (ع) هنوز رایج بود در یكی از شب های دهه عاشورا در مجلس روضه خوانی امام حسین (ع) در زیارت امامزاده سلطان امیر احمد رفته بودم و با مرحوم حاج سید تقی میر آفتاب كه از تجّار محترم كاشان بودند ، در ایوان زیارت نشسته بودیم ، ناگاه یك دسته سنج زن به همراه یكی از جریده های كاشان وارد صحن زیارت شده و مشغول سنج زدن و نوحه خواندن شدند. حاج سید تقی میر آفتاب موقعی كه سنج زن ها را دید كه برمی جستند و سنج می زدند، ناگهان گفت : این دیگر چه نوع عزاداری است كه از زمین به هوا جست و خیز كنند و...
من به ایشان گفتم : چرا شما این گونه تعبیر كردید ؟ این گونه حرف ها و تعبیرها كه شما نمودید خلاف ادب و احترام بود. روز بعد كه ایشان را ملاقات كردم تا چشمشش به من افتاد دیدگانش پر از اشك شد و گفت : آقای اتهامی شما دیشب به من فرمودی چرا این گونه تعبیر خلاف احترام و ادب برای عزاداری حضرت عباس (ع) نمودی ، حق با شما بود. من اشتباه كردم و نمی بایستی آن حرف ها را می گفتم ، چون دیشب در خواب دیدم سید بزرگواری را كه مشكی از آب بر دوش و جامی را در دست داشت و عدّه زیادی از مردم كه تشنه بودند به سوی او می رفتند و از دست او آب گرفته می نوشیدند ، من هم در عالم خواب دیدم كه بسیار تشنه هستم به سوی او رفتم تا جام آبی از او گرفته و بنوشم ، وقتی چشمش به من افتاد نگاه تندی به من كرد و فرمود : ( به تو چه ربطی دارد كه مردم چه نوع عزاداری می كنند؟
هر كس در مقام ما هر نوع عزاداری كند ما از او قبول می كنیم.) من از ترس از خواب بیدار شدم و دانستم كار خلافی نموده ام و پشیمان شده توبه كردم و دانستم كه نباید به كسی كه عزاداری می كند بی ادبی و بی احترامی كرد.
به نقل از وبلاگ خاکریز عشق