نشر توسط:admin Views 29 تاریخ : 30 بهمن 1394 نظرات ()
خاطره ها را رشوه میدهم به روزهایم تا از نبودن تو صدایشان در نیاید
هر چه دلم را خالی میکنم
دوباره پر میشود از تو
چه برکتی دارد دوست داشتنت
رفتم ساعت بخرم اما هیچ ساعتی به قشنگی ساعتهایی که با هم بودیم نبود
آرزو دارم هرگز با چشمان مهربانت ، نامهربانی روزگار را نبینی
حوصله ات که سر میرود با دلم بازی نکن
من در بی حوصلگی هایم با تو زندگی کردم
تو طراوت باران ، تو سخاوت زمینی
تو کرانه های قلبم ، بهترین : تو بهترینی
تو زندگی بعضی چیزها بزرگند ،بعضی چیزها کوچیک
بعضی چیزها ساده و بعضی چیزها مهم
بزرگ مثل عشق ، کوچیک مثل من ،
ساده مثل غم و مهم ، مثل تو
بودن تو دلیل نمیخواهد ، تو خودت دلیل بودنی
بودن من را دلیل باش
این روزها همه میگن بی خیال شو
چه میدونند که تو خیالم را خیلی وقته که بردی
لیز خوردن بهانه ایست تا دستهایی را که دوست داری محکمتر بفشاری
نوشتم دوستت دارم ، پرانتز را نبستم ، بگذار این حقیقت تا ابد جریان یابد
گاهی آنقدر دلتنگت میشوم که اگر بفهمی از نبودنت خجالت میکشی