خبرگزاری آیصد (جدیدترین و جذاب ترین اخبار ایران و جهان)

نام بازی : The Talos Principle

سازنده : Croteam

ناشر : Devolver Digital

ژانر : پازل/معمایی

پلتفرم : PC/PS4/Android

وقتی به گذشته ی انسان نگاه می کنیم و بلاهایی که سر خودش و این دنیا آورده را به یاد می آوریم باعث می شود از آینده وحشت داشته باشیم. حقیقتا انسانیت به چه سویی می رود؟ در حال حاضر که اوضاع خوب نیست. با وجود این که همه از خطرات به وجود آمده آگاه هستند باز عده ای هستند که از سر خودخواهی دست به کارهایی می زنند که شاید در آینده آثار غیر قابل جبرانی به همراه داشته باشد. خیلی ها بر این عقیده اند که در نهایت انسان ها به دست خودشان نابود خواهند شد، قبل از این که بلایی سر خورشید بیاید یا این که شهاب سنگی به زمین برخورد کند یا هر بلای دیگری. این که شاید انسان ها در آینده به نقطه ای برسند که به خودشان بیایند و خودشان و نحوه ی زندگی شان را تغییر دهند یا این که به همین روند ادامه دهند بر ما پوشیده است. اما ترس از آینده در حال حاضر وجود دارد. و به این ترس در رسانه های مختلف پرداخته می شود. فیلم ها و سریال های زیادی در این زمینه ساخته شده. و این ترس در دنیای گیم هم وارد شده.

وقتی نام استدیوی Croteam به میان بیاید همه یاد سری بازی Serious Sam می افتند. فکر می کنم طی یازده سال گذشته این استدیو فقط در حال ساخت “سام جدی” بوده و عنوان جدیدی از این استدیو ندیده بودیم. اما حال این استدیو با یک بازی جدید به میدان رقابت بازگشته است. یک بازی که در نقطه ی مقابل سام بی کله و کشت و کشتار هایش قرار دارد. بازی The Talos Principle یک عنوان فکری و معمایی است. در این بازی حتی یک گلوله هم شلیک نمی شود. هیچ گونه انفجار و خشونتی در این بازی وجود ندارد. این بازی در مورد زندگی است. این بازی نشان می دهد انسان ها به نقطه ای می رسند که دلشان به حال خودشان می سوزد، دشمنی ها را کنار می گذارند و همه، هر کاری از دستشان برآید انجام می دهند تا آینده را نجات دهند.

در آینده ی دور انسان ها متوجه می شوند که خطری آنها را تهدید می کند که احتمالا باعث نابودی آنها خواهد شد. خطری که غیر قابل اجتناب است. بنابراین دانشمندان از سرتاسر دنیا گرد هم می آیند تا راه حلی پیدا کنند. بنیاد علمی IAN شکل می گیرد و تمام دولت ها وقت و پولشان را صرف پیدا کردن راه نجات می کنند. اما متاسفانه به هیچ راه حل کارآمدی نمی رسند. خطر به وجود آمده واقعا غیر قابل اجتناب است. اما نابود شدن هزاران سال تحقیق و پژوهش توسط انسان ها و از بین رفتن تمام تاریخ تمدن و فرهنگ و زبان ملل مختلف دنیا واقعا غیر قابل تحمل است! بنابراین بنیاد IAN تصمیم می گیرد تا ابر کامپیوتری به نام EL بسازد و تمام دانش بشر را روی آن آپلود کند. به این امید که اگر در آینده گذر موجود زنده ای به این سیاره افتاد بتواند از این اطلاعات استفاده کند. پروژه به خوبی و با سرعت پیش می رود تا این که جرقه ای در ذهن یکی از دانشمندان گروه زده می شود. چرا خودمان یک موجود جدید نسازیم تا بعد از ما در این سیاره زندگی کند؟ و به این ترتیب پروژه ی بازی The Talos Principle کلید می خورد. هدف این پروژه ساخت رباتی است که از نظر ویژگی های فیزیکی و نوع استفاده از مغز به انسان نزدیک باشد. خود Talos در افسانه های یونانی نام یک مرد مکانیکی است که تنها بازمانده ی “دوران برنزی” بشر است. در آخرین مرحله از تلاش برای نجات دنیا، دانشمندان آزمایشی برای این مرد رباتی تدارک می بینند تا اطمینان حاصل کنند که لیاقت بدست آوردن دانش بشریت را دارد. درون یک محیط سایبری این آزمایش اینقدر ادامه پیدا می کند تا این که بالاخره یکی از هوش مصنوعی های داخل این محیط بتواند تمام آزمایشات را پشت سر بگذارد و از محیط داخل EL به همراه تمام اطلاعات خارج شود و وارد دنیای واقعی شود. ما به عنوان سومین هوش مصنوعی که مورد آزمایش قرار گرفته وارد EL می شویم. دو هوش مصنوعی قبل از ما The Shepherd و Samsara نام داشته اند و آزمایش هایی که طراحی شده تا لیاقت هوش مصنوعی را اثبات کنند همان پازل هایی هستند که باید حل کنیم.

داستان بازی برای یک بازی معمایی زیادی پربار و خوب است! اما روایت آن ایراد دارد. تقریبا تمام اطلاعات داستان را باید از طریق فایل ها و گزارش های ذخیره شده در محیط متوجه شوید و اکثر این گزارش ها به شکل متن هستند. تعداد آنها بسیار زیاد است و بعد از مدتی آن‌قدر گسترده می شوند که احتمالا از خودتان می پرسید که تمام این ها قرار است به چه شکلی جمع بندی شوند! دانشمندان داستان ما در طول ساخت ربات و EL دچار مشکلات اعتقادی می شوند. سر اعتقاد هایی که داشته اند با هم درگیر می شوند و خیلی از آنها ها ذهنیتشان از دنیا و موجودات تغییر می کند.

درون بازی کامپیوتری به اسم Milton وجود دارد که تمام دانش بشریت روی آن قرار دارد. این کامپیوتر یک هوش مصنوعی دارد. یک هوش مصنوعی که روان شناس خوبی است! در طول بازی از شما سوالاتی در مورد باورهایتان و نوع تفکر و دیدگاهتان در مورد مسائل مختلف دنیا می پرسد و با توجه به پاسخ هایی که بدهید شخصیت شما را حدس می زند. برای من که درست از آب در آمد! در کنار این بعد از این که شخصیت شما را حدس زد از شما سوالاتی می‌پرسد تا دیدگاهتان را به چالش بکشد. سوالات مطرح شده سوالات خوبی هستند اما مشکل در سیستم پاسخ گویی است. برای هر سوال تعدادی پاسخ از پیش تعیین شده وجود دارد که ممکن است با هیچ کدام موافق نباشید اما ناچارید یکی از آنها را انتخاب کنید. در کنار این هر کدام از پایانه های این کامپیوتر در محیط بازی مقداری از اطلاعات مربوط به دانشمندان سازنده ی EL را در اختیار شما قرار می دهد.

در کنار Milton یک هوش مصنوعی دیگر وجود دارد که خود را Elohim و خالق دنیا می نامد. هر دوی این هوش مصنوعی ها و حرف هایی که به شما می زنند بخشی از آزمون های طراحی شده برای شما هستند. این که چه انتخاب هایی بکنید تا به یکی از سه پایان بازی برسید. در هیچ کدام از پایان های بازی به این که چه بلایی سر دنیا آمد یا این که دانشمندان IAN چه کار کردند پرداخته نمی شود. در واقع تمام اطلاعاتی که از وقایع قدیم به شما داده می شود برای آگاه کردن شما از بلاهایی است که سر انسان ها آمد تا شما این اشتباهات را تکرار نکنید. طراحی چالش های مربوط به این بخش واقعا تحسین برانگیز است. مطمئنا نویسنده ی بازی کار خود را به بهترین شکل به انجام رسانده است.

جدا از چالش های مربوط به داستان که برای شکل دهی شخصیت ربات ساخته شده اند و برای شما آشکار کننده داستان هستند چالش هایی که گیم پلی بازی را تشکیل می دهند پازل هایی چند سطحی هستند که تعدادشان خیلی زیاد است. اینقدر زیاد که بعد از پایان بازی دلتان نخواهد بازی ادامه داشته باشد و معما های بیشتری حل کنید! برای حل معما های بازی باید از شش وسیله ی مختلف استفاده کنید. بعضی از آنها تنها از یک یا دو تا از این وسایل استفاده می کنند و بعضی دیگر از تعداد بیشتر. معما های اوایل بازی بسیار ساده اند و تعداد معما های ساده هم نسبتا زیاد است. اما اواخر بازی و همچنین برای حل کردن معما های فرعی بازی باید فسفر زیادی بسوزانید. طراحی آنها وقتی که به مراحل بالاتر صعود کنید واقعا خوب است. مطمئن باشید که بعد از حل کردن بعضی از آنها همان حسی به شما دست می دهد که موقع پیروزی در دارک سولز به شما دست می داد!

در طول بازی برای گذر از چالش ها باید از خلاقیت خودتان هم استفاده کنید و خود بازی هم این امر را در بخش های ابتدایی به شما نشان می دهد. برخی از معما های اولیه ی بازی به روشی ساده ولی خلاقانه قابل حل هستند تا اهمیت خلاق بودن در بازی را به شما نشان دهند. برخی از معما ها طوری طراحی شده اند که امکان دور زدن روش اصلی را به شما می دهند. ممکن است بعضی از آنها را طوری حل کنید که درست متوجه نشوید چه کار کردید و نتوانید برای بقیه توضیح‌اش بدهید. یا این که عده ای دیگر را از روشی حل کنید که فقط یک بار و آن هم شانسی جواب داده و به سادگی قابل تکرار نباشد. در برخی از معما ها هم بازی با قرار دادن وسیله ای اضافی در محیط ذهن شما را از راه حل اصلی منحرف کند.حتی دوربین بازی نیز هم حالت اول شخص و هم حالت سوم شخص دارد تا بتوانید از هر زاویه ای که دوست دارید محیط را نگاه کنید.

بازی در حالت کلی پنج منطقه دارد. هر کدام از این مناطق چند بخش دارند و در هر کدام از این بخش ها چند معما وجود دارد. مناطق اصلی بازی عبارت اند از : مصر باستان، یونان باستان و اروپای قرون وسطا. مناطق فرعی بازی نیز تعدادی جزیره ی سرسبز در زمین و هوا و یک برج بسیار بلند هستند. طراحی مناطق بازی و تنوع آنها در سطح بسیار خوبی قرار دارد.

درون تمام محیط ها موسیقی متناسب نواخته می شود که خیلی خوب کار شده اند. آرامش ذهنی که موسیقی متن بازی به شما می دهد و ترکیب آن با اتمسفر محیط در حل معما ها تاثیر گذار است. مخصوصا وقتی وارد محیط اروپای قرون وسطا می شوید. فقط لحظه ای تصور کنید. جنگل انبوه و صدا پرنده ها و وزیدن باد میان شاخه ها، یک قلعه ی ویران و موسیقی ملایم که به زیبایی با یکدیگر ترکیب شده اند. گاهی ممکن است دست از فکر کردن به معما ها بردارید و فقط نظاره گر محیط باشید.

گرافیک فنی و هنری بازی نیز در این امر باقی بخش ها را یاری می دهند. موتور پایه‌ی بازی همانی است که استدیوی سازنده برای آخرین قسمت سام از آن استفاده کرده بود. طراحی محیط های بازی به زیبای انجام گرفته. کیفیت بافت‌ها در سطح خیلی خوبی قرار دارد و افکت های تصویری مناسب مثل Sun Shaft و Lens Blur در کنار نورپردازی و سایه زنی به هر چه زیبا تر شدن محیط بازی کمک کرده اند. البته تجربه ی سازنده در بازسازی محیط های تاریخی در سری سام جدی هم روی این بازی تاثیر زیادی گذاشته و مطمئنا یکی از دلایل موفقیت این بازی در خلق محیط های جذاب است.

برای معما ها هم با توجه به این که تعداد زیادی از آنها متکی به فیزیک هستند بازی نیازمند فیزیک مناسب بود که در این بخش نیز توانسته موفق عمل کند.

نسخه PC این بازی بازه ی عظیمی از سخت افزار ها را پوشش می دهد. روی سخت افزار های ضعیف با کیفیت پایین قابل اجراست و روی سخت افزار های خیلی قوی و حتی در وضوح 4K هم حرف هایی برای گفتن دارد و ممکن است صدای فن کارت گرافیک تان را در بیاورد. اما در حالت کلی بازی روی کیفیت مناسب زیاد سنگین نیست و می توان آن را با نرخ فریم خوبی اجرا کرد. نسخه کنسولی بازی هنوز منتشر نشده و برای نتیجه گیری در مورد عملکرد این نسخه فعلا زود است. اما با توجه به زمانی که استدیو در اختیار داشته می توان انتظار یک پورت خوب را داشت. البته اگر سازنده از موتور پایه‌ی بهتری استفاده می کرد احتمالا امکان خلق گرافیک بهتر و سبک تر به وجود می آمد. موتور پایه‌ی این بازی داخلی و قدیمی است و ظاهرا حسابی رس آن را کشیده اند تا به این سطح از کیفیت برسد. اما به هر حال بازی تقریبا مستقل است و می توان از نکات این چنینی چشم پوشی کرد. در هر حال بازی در این بخش امکان رقابت با عناوین روز را دارد.

در آخر باید بگویم که بازی The Talos Principle ارزش تهیه را دارد. Croteam به خوبی نشان داد که غیر از بازی های “بکش و برو جلو” در سبک های دیگر هم می تواند بدرخشد. اگر دلتنگ Portal و اتمسفر جذاب و معماهای جالب اش شدید این بازی می تواند خلا Portal 3، که معلوم نیست چرا ساخته نمی شود، را پر کند. به نظر من بازی The Talos Principle تا این لحظه بهترین اثر Croteam است. بازی که در پس داستانش حرف های جالبی برای زدن دارد. کاش فرصت این را داشتیم تا مباحث مطرح شده توسط داستان این بازی را با دقت بیشتر و به طور موشکافانه بررسی کنیم.