نقد بازی Metal Gear Solid V: Ground Zeroes | جنگ سرد

تازه ها

نقد بازی Metal Gear Solid V: Ground Zeroes | جنگ سرد

نظرات ()

جنگ سرد

کوجیما با بیگ باس و کازوهیرو شاخ و شانه می‌کشد

بار دیگر آقای عجیب و غریب صنعت گیم ثابت کرد که با وجود این که وارد دهه‌ی پنجم زندگی‌اش شده و مشکلات زیادی را پشت سر گذاشته، می‌تواند ما را با یک متال گیر دیگر غافل‌گیر کند و آن را تبدیل به یکی از پر سر و صداترین بازی‌های سال کند.

Ground Zeroes – به اختصار GZ – قسمت اول از بازی Metal Gear Solid V: Ground Zeroes است که روایات بعد از  MGS Peace Walker  – نسخه‌ی PSP متال گیر که چندین سال پیش به صورت انحصاری برای این کنسول دستی منتشر شد – را دنبال می‌کند و به گفته‌ی کوجیما پیش درآمدی برای MGS: The Phantom Pain است. GZ یک هفته‌ای است که وارد بازار شده و توانسته نظرات مثبت و منفی منتقدان را به سمت خود بکشاند اما تا آن جایی که ما شنیده‌ایم هواداران بازی هم‌چنان پشت نمایشگرهای خود میخ‌کوب هستند!

داستان Ground Zeroes روایات بیگ باس پس از اتمام Peace Walker را دنبال می‌کند؛ زمانی که بیگ باس پایگاه خود را تا حدودی گسترش داده و جنگ معروف ویتنام در حال اتمام است. دوران جنگ سرد باعث شده دوران سختی بر اسنیک و کازوهیرو میلر – کاراکتر کمکی داستان که در سازمان MSF در کنار بیگ باس مشغول خدمت است –  می‌گذرد تا این که خبر دستگیری پاز – عضو سازمان مخفی Cipher – به گوش اسنیک می‌رسد. اگر Peace Walker را تجربه کرده باشید مطمئنا با پاز آشنا هستید که توانست با وجود مسائل امنیتی بسیار به پایگاه اسنیک در کاراییب نفوذ کند و در سکانس هیجان انگیزی دیالوگ‌های میان این دو رد و بدل می‌شود که باعث شکل گیری رابطه‌ی خاصی می‌شود. پس از این سکانس درگیری‌ای میان پاز و اسنیک به وجود می‌آید که ظاهرا پس از آن پاز توانسته جان سالم به در ببرد. اسنیک چیکو – پسر جوانی که در اولین تریلر Ground Zeroes دیدیم – را به جای خودش می‌فرستد تا در پایگاه امگا بتواند پاز را ملاقات کرده و او را از چنگ دشمن در بیاورد اما خبر دستگیری چیکو مشکل دیگری را برای اسنیک به وجود می‌آورد. در نهایت اسنیک پایگاه‌اش را به مقصد کوبا ترک می‌کند تا شخصا به امگا نفوذ کند آن هم در زمانی که تا چند روز آینده پایگاه‌اش در معرض بازرسی ارتش قرار می‌گیرد. این سفر با خود ماجراجویی‌هایی را همراه دارد که به محکم‌تر شدن پیوند میان داستان Peace Walker و Ground Zeroes کمک اساسی می‌کند. ریتم خاص بازی هیچ‌گاه کند و یا متوقف نمی‌شود و بر خلاف بازی‌های دیگری که مثل شیر برنج خود را وا می‌دهند روند سینوس وار ندارد و ریتم اکشن و مخفی‌کاری را به خوبی حفظ می‌کند.

با این که Ground Zeroes هم برای نسل هفتم و هم نسل هشتم کنسول‌ها منتشر شده و در زمینه‌ی بصری ادعای ندارد اما در این بخش به بهترین نحو عمل کرده است.

کازوهیرو میلر  اختصارا کاز میلر –  شناخته‌شده با لقب مستر میلر – دو رگه‌ای است که پدرش آمریکایی تبار بوده و با زنی ژاپنی ازدواج کرده که ماحصل این ازدواج کازوهیرو بوده است. کاز در متال گیر سالید 2 و Peace Walker نیز به عنوان شخصیت جانبی حضور داشت و همچنین در تریلر رونمایی از The Phantom Pain در پایگاهی در افغانستان زخمی دیدیم که توسط بیگ باس رهایی یافت. کاز پس از بیگ باس به عنوان دومین رهبر نیروهای MSF (Militaires Sans Frontieres) و آموزش‌دهنده‌ی گردان FOXHOUND است و این را مدیون دانش قوی‌اش در زمینه‌های علمی و نظامی است. وی در ژاپن به دنیا آمد در حالی که پدرش افسر نیروهای GHQ بود و همین موضوع باعث پیوستن کازوهیرو به ارتش امریکا شد و نام Peace توسط مادرش به همین مناسبت ابتدای اسمش گذاشته شد. به دلیل خلق و خوی خاصی که داشت هیچ وقت نتوانست در ژاپن با فرهنگ هم‌شهری‌هایش کنار بیاید و به ناچار به امریکا سفر کرد. خیلی‌ها او را به عنوان ژاپنی تباری در لباس وسترن می‌شناسند. چشم‌های آبی تیره‌ای که او دارد و رنگ بلوند موهایش به همراه استایل نظامی‌ خاصی که دارد از فواصل دور هم شاخصه‌ی او محسوب می‌شود. پس از سفر او به ایالات متحده پدرش مادر کاز را به همراه مقدار هنگفتی پول در ژاپن رها کرد تا با آن مغازه‌ای برای فروش دخانیات جفت و جور کند. کاز بعد از مدتی متوجه این می‌شود که او در گذشته برادر بزرگتری داشته که سال‌های پیش در جنگ ویتنام جان خود را از دست داده است و علت افسردگی پیاپی پدر کاز نیز همین موضوع است. پس از این که کاز از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شود به ژاپن باز می‌گردد تا از مادرش خبری بگیرد و در ثانی از او برای سفرش عذرخواهی کند اما متوجه می‌شود که مادرش به آلزایمر مبتلا شده چون کاز را ابدا به خاطر نمی‌آورد از همین رو وی رسما وارد ارتش Self-Defense ژاپن می‌شود تا از درآمدی که از آن راه به دست می‌آورد برای درمان بیماری مادرش استفاده کند و علاوه بر آن بتواند طعم واقعی نبرد را بچشد.

ورود او به JSDF کازوهیرو توانایی‌های نهفته‌ی او در زمینه‌ی نظامی را به خودش اثبات می‌کند. پس از مدتی وی تصمیم به ترک JSDF را گرفته و در اوایل سال 1970 به امریکا سفر می‌کند تا خبری از پدرش بگیرد و به او نشان دهد که توانسته در ارتش تبدیل به افسر خبره‌ای شود. پس از مرگ مادرش او به عنوان مزدوری به سرتاسر جهان سفر می‌کند تا این که پایش به کلمبیا باز می‌شود و در آن جا با بیگ باس آشنا می‌شود جایی که او به ارتش کلمبیا خدمت می‌کند. وی پس از مدت زمان 3 الی 4 سال به عنوان یکی از رهبران MSF در کنار بیگ باس جایگاه ویژه‌ای را به دست می‌آورد. در اوایل نسخه‌ی Peace Walker کسی که پای پاز ارتگا را به پایگاه اسنیک باز می‌کند همین کازوهیرو است و در غیاب اسنیک معامله‌ای را با نیروهای امنیتی که به تازگی از کاستاریکا بزگشته‌اند به واسطه‌ی پاز در حوزه‌ی کاراییب انجام می‌دهد. از پایگاه اصلی کاز با بیگ باس ارتباطی رادیویی را برقرار می‌کند تا او را از این معامله با خبر کند. بیگ باس از حوزه‌ی یک کشتی نیروی دریایی به کاز موضوعی را اطلاع می‌دهد که تمام معامله را به هم می‌زند. پاز از طریق این معامله می‌خواسته تعدادی اسلحه‌ی هسته‌ای را به کاستا ریکا منتقل کند که این موضوع از نظر کاز به معنای یک شکست واقعی تلقی می‌شود. این دو پس از صحبت‌هایی با برخی از نیروهای نیکاراگوئه‌ای از آن‌ها درخواست کمک می‌کنند و نیروهای MSF  نیز از پایگاه مادر در کاراییب به کمک بیگ باس و کاز می‌آیند. پروژه‌ی Peace Walker در نهایت به یافتن پاز ارتگا ختم می‌شود و نبردی فوق‌العاده میان پاز و بیگ باس که این موضوع در Ground Zeroes ادامه می‌یابد.

اگر سری به تاپیک‌ها و وب‌سایت‌های گیم حتی در داخل ایران بزنید متوجه مخالفت‌های شدید جبهه‌ی مخالفان این بازی می‌شوید که عموما یا به مدت زمان کوتاه بازی گیر داده‌اند و یا اکشن شدن بیش از حد بازی. تمامی این حرف و حدیث‌ها هم از زمانی شروع شد که کونامی تریلری را از کار گذاشتن C4 زیر تانک‌های دشمن و منفجر کردن آن‌ها نشان داد که خشم طرفداران برانگیخته شد. همچنین گزارش این موضوع که خط داستانی GZ تنها دو ساعت زمان می‌برد یکی از موضوعاتی بود که سازندگان بازی توانستند با زیرکی تمام آن را به نفع خود تمام کنند با این توجیه که “اگر در بازی فقط بدوید و بکشید هم بازی در مدت زمان دو ساعت به اتمام نمی‌رسد! اگر تا این حد حرفه‌ای هستید برای استخدام در کونامی اقدام کنید.”

بازی تلفیقی از مکانیک‌های اکشن و مخفی‌کاری است که بعضی مواقع بسته به جوّ حاکم به اجبار باید تاکتیک خود را تغییر دهید.

بازی بر پایه‌ی دو بخش تاکتیکی و تکنیکی که کاملا با یکدیگر جفت و جور شده‌اند بنا شده یعنی این که به غیر از نشانه روی خوب و مهارت بالایتان در مخفی‌کاری باید تاکتیک خوبی برای انجام مراحل داشته باشید. قبل از انجام هر ماموریتی بازی به شما این امکان را می‌دهد که با توجه به نوع آب و هوا و هم‌چنین شرایط جوی محیط اقدام به انجام آن ماموریت کنید. روزهنگام خیلی راحت از فاصله‌ی پنجاه‌متری هم قابل شناسایی هستید اما در عوض نگهبانان کمتری سد راهتان می‌شوند ولی هنگامی که شبانه به یک پایگاه حمله می‌کنید اولا این که ریسک مقابله با یک دوجین سرباز تا خرخره مسلح را به جان می‌خرید و در ثانی این که باید نورافکن‌ها را از کار بیندازید. این جا بیگ باس مثل جیسون در Far Cry 3 مجهز به یک دوربین شکاری است که این امکان را به شما می‌دهد که بتوانید کامل منطقه‌ی دور تا دور محل حمله را دید بزنید و کلاس سربازان را شناسایی کنید و فعالیتشان را زیر نظر داشته باشید و از طرفی دشمنان را به اصطلاح Mark کنید و مسیر حرکتشان را به خاطر بسپارید. سپس باید نورافکن‌ها و دژبان‌های محدوده را از پا در بیاورید تا با توجه به موقعیت و ارتفاعی که نسبت به زمین دارند مزاحم کارتان نشوند. استفاده از وسایل نقلیه‌ی متعددی که در بازی وجود دارند هم این امکان را به اسنیک می‌دهند که بتواند خیلی راحت از مهلکه بگریزد یا مثل رمبو همه‌ی سربازان سر راهتان را زیر بگیرد. بالگرد یگان XOF نیز در اختیار اسنیک است و می‌توانید هر زمان که نیاز به آن داشتید دستور حرکت و موقعیت فرود آن را مشخص کنید. بارگذاری‌ها به کل از بازی حذف شده‌اند و فقط گاهی در هنگام بارگذاری دموهای سینمایی بازی که انصافا سنگین هستند سخت‌افزارهای نسل هفتمی جواب نمی‌دهند و باید کمی تامل کرد. رابط کاربری بازی که خیلی حرفه‌ای طراحی شده است همان طور که از قبل هم بویش می‌آمد زمان‌هایی که با آن کاری ندارید به صورت خودکار از روی نمایشگر حذف می‌شود تا تصاویر پویاتر و سینمایی‌تر جلوه داده شوند. از طرفی یک نکته‌ی مثبت در طراحی مراحل به کار رفته که با هر بار شکست خوردن و Game-Over شدن بازی، جای تمامی سربازان و مسیر حرکتشان به کلی تغییر می‌کند.

همانند نسخه‌های قبلی متال گیر دسترسی وسیعی به انواع و اقسام تشکیلات و ادوات رزمی دارید از هفت‌تیر بی‌هوشی اسنیک گرفته تا انواع رایفل‌ها، اسنایپر رایفل‌ها و دوربین دید در شب اسنیک که در مراحل شبانه خیلی به کارتان می‌آید. گوش کردن به صحبت‌های سربازان در صورتی که زبان مسلطی داشته باشید، واقعا به کارتان خواهد آمد از آن جایی که اطلاعات خاصی را از روند برنامه‌های هسته‌ای آینده در اختیار اسنیک می‌گذارد و یا حتی در پیش‌روی در همان مرحله به کارتان می‌آید. هنگامی که سربازی را از پشت سر غافل‌گیر کنید فرصتی را به دست می‌آورید که اطلاعات خوبی را از او استخراج کنید یا این که از او به عنوان گروگان برای غافل‌گیر کردن دوست بدشانس‌اش استفاده کنید. هم‌چنین دو کار دیگر نیز برای اسنیک مقدور است این که بلافاصله سرباز را سر به نیست کند یا این که او را با قنداق اسلحه بی‌هوش کرده و در گوشه‌ای پنهان‌اش کند. در کل: این جا دنیای متال گیر است؛ بکش تا کشته نشی!

استراتژی همیشگی متال گیر همیشه جکم می‌کند که تمام راه‌های موجود را برای به اتمام رساندن بازی امتحان کنید. از این نظر بازی هم جذابیت خود را حفظ کرده و هم ارزش تکرار چندباره تا زمان عرضه‌‌ی The Phantom Pain را پیدا می‌کند.

یوجی شینکاوا طراح مبتکر متال گیر که به عنوان امضای هر سری این فرنچایز شناخته شده است به خوبی توانسته از پس طراحی و دیزاین مراحل بازی برآید. هم‌چنین به لطف سیستم تغییر پویای روز و شب که به صورت واقع‌گرایانه اتفاق می‌افتد و حتی در هنگام Fast Travel با بالگرد هم متوقف نمی‌شود می‌توانید موقعیت‌های جغرافیایی را در تایم‌های مختلف روز نگاه کنید و به حرکت طبیعی سربازان خیره شوید تا حال‌اش را ببرید و به دوستان سازنده در Kojima Productions خسته نباشید بگویید. سایه‌ز نی‌ها چه در روز و چه در شب از جمله ویژگی‌های خوب موتور قدرتمند FOX است که قدرت این موتور پایه را به رخ رقبا می‌کشد. فیزیک اسنیک و دشمنان تحسین کردنی‌است. در مراحلی که نورافکن‌ها قابل کنترل هستند نورافکن را روی صورت یکی از دشمنان منعکس کنید تا عکس‌العمل طبیعی آن‌ها را ببینید و لذت ببرید.

صداپیشه‌ی اسنیک که در گذشته دیوید هیتر بود، به دلیلی نامشخصی که هم‌چنان کوجیما از بروز دادن آن در مقابل دوربین مطبوعاتی خودداری کرده است در این شماره وظیفه‌ی صداگذاری اسنیک را بر عهده ندارد و به جای او آفای کیفر ساترلند بازیگر نقش جک در سریال  24 وظیفه‌ی صداگذاری برای اسنیک را چه در Ground Zeroes و چه در The Phantom Pain دارد. صداپیشگی اسنیک و فیزیک بدنی وی با کمک فناوری Performance Capture انجام شده است که به واقع گرایانه بودن حرکت لب‌ها و اجزای بدن و صورت او کمک شایانی کرده است.

در نهایت می‌توانم به جرئت اعتراف کنم که Ground Zeroes یکی از بهترین تجربه‌های آخر سال من بود که عطش‌ام را برای انتشار The Phantom Pain بیشتر و بیشتر کرد. امیدمان به زنده ماندن بازی‌های ژاپنی و اسطوره‌هایشان هم‌چنان ناامید نشده و خوشحالیم که استاد بار دیگر با خلق متال گیری جدید عطش ما را برای بازی جدیدش بیشتر کرد.