حاج آقا کافی و دزد

تازه ها

حاج آقا کافی و دزد

نظرات ()

مسافر شب قصه ها - حاج آقا کافی و دزد


  • مسافر شب قصه ها - حاج آقا کافی و دزد

    مرد به نزد حاج شیخ احمد کافی آمد و گفت: «حاج آقا من دزد بودم ولی با این منبر شما، درباره ی عقوبت دزدی، دیگه دزدی نمی کنم. حاج آقا اجازه بدهید تا قبایتان را ماچ کنم.»

    جلو آمد و قبای حاج آقا را ماچ کرد و رفت.

    هنوز چند دقیقه ای از رفتن مرد نمی گذشت که حاج آقا کافی، دست خود را در جیب بغل قبایش کرد که ناگهان متوجه شد، کیف پولش نیست.

    نوشته شده توسط مسافر شب در ساعت 23:14 | لینک  |