سرهنگ تژده الگوی خدمت

تازه ها

سرهنگ تژده الگوی خدمت

نظرات ()

نام نیکو گر بماند ز آدمی    به کزو ماند سرای زرنگار      

سرهنگ عبدالحسین تژده؛ معمار ممسنی نوین:

مروری بر زندگی و خدمات اولین فرماندار و نماینده دو دوره ممسنی در مجلس شورای ملی:

فرشاد تاجبخش*:

فرشته تژده دختر سرهنگ عبدالحسین تژده در گفتگو با ما درباره مرحوم پدرش چنین گفت: «پدرم تمام زندگی­اش را برای مردم گذاشت. او عاشق خدمت بود».

این جمله و جملاتی اینچنین در طی این سال ها به تکرار از زبان مردم ممسنی شنیده شده است. شاید در ابتدا برای کسانی که با خدمات ایشان آشنایی نداشته باشند این گونه سخن گفتن، اغراق آمیز و به دور از واقعیت به نظر آید اما با کمی تامل ، مطالعه و پرس و جو به این مهم باور خواهند کرد و به اقدامات و خدماتی که برای ممسنی انجام داده است پی خواهند برد.  البته در این میان از خشونت و برخوردهای تنبیهی وی در قبال مردم نیز در کنار خدمات ایشان سخنها گفته و شنیده می شود که در این نوشته سعی می گردد از زوایای مختلف به کارکردها ، فعالیت ها و خدمات سرهنگ تژده نگاه شود.

عبدالحسین تژده در سال 1298 خورشیدی در روستای فِدِشکویه از توابع شهر فسا که در فاصله 10 تا 15 کیلومتری این شهر واقع است از پدری کشاورز متولد گردید. تحصیلات مقدماتی و متوسطه را در فسا گذرانده و بعد وارد دبیرستان نظام شیراز شد. برای ادامه تحصیلات نظامی به تهران عزیمت می نمایند و پس از تحصیل در دانشکده افسری موفق به اخذ درجه ستواندومی می شوند.

ایشان در حالی که افسری عالی رتبه و دارای مشاغلی سخت و متعدد بودند وارد دانشگاه پهلوی(شیراز فعلی) می شوند و به خاطر علاقه ای که به ادبیات فارسی داشتند در این رشته به ادامه تحصیل پرداخته و لیسانس زبان و ادبیات فارسی را اخذ می نمایند (حدودسال 1340). اوج علاقه او به زبان و ادبیات فارسی را می توان در تغییر نام خانوادگی خود از «شکرالهی» به واژه فارسی «تژده» به معنای جوانه گیاه جستجو کرد.

سرهنگ تژده در بهمن ماه سال 1325 شمسی در شیراز در حالی که درجه ستواندومی داشتند با دختر حاج حیدر دشتی ازدواج می نمایند. حاج حیدر دشتی از خانواده دشتی های مقیم شیراز بودند که در بازار وکیل تجارت می نمودند. هم اکنون حسینه ای در شیراز وجود دارد که بنای آن را ایشان نهاده اند.

سرهنگ تژده دارای ده فرزند(6پسر و 4دختر) می باشند که همگی دارای تحصیلات دانشگاهی هستند و اکثرا ساکن کشورهای آمریکا و کانادایند. پسرها تحصیلات مهندسی راه و ساختمان، معماری و مدیریت دارند و دخترها دارای تحصیلات حقوق، روانشناسی و ادبیات فارسی هستند.

سرهنگ تژده قبل از آنکه به عنوان فرماندار منطقه ممسنی انتخاب شوند مسئول انتظامات و مأمور امحاء کشت خشخاش و جمع آوری اسلحه در مناطق بویراحمد و ممسنی بودند. آن موقع ممسنی بخشی از کازرون بود و هنوز به عنوان شهرستان شناخته نشده بود.

سپهبد آریانا فرمانده عملیات جنوب به واسطه غائله سال 1342 و شرایط خاص مناطق ممسنی و بویراحمد پیشنهاد استقلال این مناطق را به سران حکومت پهلوی می دهد و مورد پذیرش واقع می گردد و بدینوسیله ممسنی و بویراحمد مستقل و صاحب فرمانداری و فرمانداری کل می گردند.

در این میان سرهنگ تژده به واسطه حضور و آشنایی و داشتن مسئولیت انتظامات منطقه به عنوان اولین فرماندار ممسنی منتصب و معرفی شد و کار خود را آغاز نمود.

وی در زمانی که به عنوان مسئول انتظامات و متعاقب آن به عنوان فرماندار در منطقه ممسنی حضور داشت صاحب شخصیت و تفکراتی ضد خان بود. این تفکرات شاید از پارامترهایی چون نظامی و حکومتی بودن و در عین حال کشاورز زاده بودن نشأت می گرفت. نصرالله فتحی نژاد که خود از خوانین منطقه بوده و مدتی نیز با سرهنگ تژده همکاری می نموده است در این باره چنین می گوید:

«روابط ایشان با خوانین خوب نبود. یک روز در خیابان گذر می کند. یکی از کدخداهای بکش را می بیند. از او می پرسد؟ اینجا چیکار می کنی؟ کدخدا گفت: جناب سرهنگ اینجا شهرم است و کاری داشتم. تژده گفت: خیال کردی ولی خان هنوز هست و دوباره آشپزخانه به پاست. برو. برو که بوی هیچ پلویی نمی آید.برو که دیگر خبری از خان نیست. برو...برو خانه ات. برو...(آن موقع ولی خان زندانی بود). سرهنگ تژده خیلی ضد خان بود.»

فتحی نژاد درباره خدمات تژده می افزاید:«تژده مردی پرکار، زحمتکش و پرتلاش بود در عین حال هتاک و دهن دریده و بدزبان بود. تژده به اندازه ای در ممسنی خدمت کرد که حد ندارد. با تانکر آب تمام درختانی که در نورآباد کاشته بود را آبیاری می کرد. همراه با چاووش شریفی ریسمان به دست نقشه می کشیدند و درخت می کاشتند و سازندگی می نمودند. وی خیلی زحمت کشید، آنچه در ممسنی می بینید از تژده است. چاه ها و تلمبه های موجود در ممسنی همه از کارهای او بود. خیلی مردمی بود. او دائم در حرکت بود».

او در طی چند سالی که به عنوان فرماندار ممسنی بود خدمات زیادی را در زمینه های مختلف به سرانجام رسانید. وی به دلیل شناخت و درک روند ترقی و توسعه که نیازمند ارتباطات مناسب بود شروع به جاده سازی و ساختن راه های مناسب نمود. او به واسطه دانش نظامی و دانشگاهی و آشنایی با فرهنگ و تجدد شهرهای مهم شیراز و تهران به درکی عمیق از چگونگی ساخت و سازها رسیده بود.  تژده در ابتدا می دانست که پیش نیاز ورود منطقه به وادی تحول و توسعه داشتن راه ها و شاهراه های ارتباطی مناسب با سایر ایالات دیگر است. وی با اعمال فشار و به کارگرفتن کلنگ و زور بازوی مردم هر ده و آبادی ای راه و جاده ساخت تا ساکنین آن مناطق بتوانند به کمک آن جاده ها با شهر و متعاقبا با مناطق و ایالات دیگر مرتبط شوند.

تژده به خوبی به حاصل خیزی دشت های ممسنی ایمان داشت و به همین دلیل برای بهره بردن از این منابع حیاتی مردم را تشویق به کشاورزی و باغداری نمود و با استفاده از تسهیلات بانکی برای آنها چاه کند و تلمبه نهاد. با حفر این چاه های پرآب به درختکاری و باغداری همت گماشت و خود نیز شروع به نقشه ریزی و پایه گذاری بولوارهای شهر نورآباد ممسنی کرد که کیلومترها از این بولوارها را با درخت های مختلفی چون سرو و کاج و اکالیپتوس مزین نمود.

در طی خیابان کشی و جدول کشی، درختکاری و چمن ریزی در سطح شهر و حاشیه شهر برخوردهای تنبیهی نیز با برخی از مردمی که خود یا احشامشان موجب خرابی کارها و اقدامات وی می شدند به عمل می آورد که در این میان داستان های زیادی از تنبیهات و اعمال خشونت های وی گفته و شنیده می شود.

سرهنگ تژده در ورودی شهر نورآباد و درمسیر جاده شیراز-اهواز، هتل-رستورانی بنا نهاد تا مسافرین و مهمانان رسمی و غیر رسمی که به منطقه ممسنی می آمدند یا گذر می کردند از این مکان استفاده نمایند. این مکان به «متل شهرداری» معروف است. علاوه بر این منازلی مسکونی و سازمانی برای نیروهای دولتی بومی و غیر بومی در شهر نورآباد ممسنی ساخت و بسیاری از کارکنان ادارات دولتی در آنها سکونت گزیدند.

وی تا سال 1346 به عنوان فرماندار ممسنی مشغول خدمت بودند که بعد از آن به مدت 5 سال مسئولیت فرمانداری سرخس و تولیت آستان قدس رضوی در آن منطقه را عهده دار گردید. در سرخس کارهای عمرانی، زیرساختی و فضای سبز را همانند ممسنی پی گرفت و در مدت زمانی که آنجا بود خدمات و آثار قابل توجهی از خود بر جای نهاد.

تژده در حالیکه در سرخس مشغول خدمت و فعالیت بود به پیشنهاد جمعی از ممسنی ها که از خدمات ایشان در طی دوره فرمانداری رضایت خاطر داشتند کاندیدای نمایندگی منطقه ممسنی در مجلس شورای ملی شد که در انتخابات سال 1350 پذیرفته و به عنوان اولین نماینده مردم ممسنی وارد مجلس شورای ملی شدند. وی در سال 1354 برای بار دوم از طرف حوزه انتخابیه ممسنی وارد مجلس می شوند. او در مجلس شورای ملی عضو فراکسیون حزب در اقلیت مردم ارگان اسدالله علم بود. تژده بخاطر نظامی و بازنشسته ارتش بودن در مجلس عضو کمیسیون نظام و در دوره دوم نمایندگی خود نیز مخبر این کمیسیون بود که طرح ها و نظرات کمیسیون نظام را در جلسات مجلس قرائت و ارائه می نمود. بررسی مذاکرات مکتوب مجلس و پرس و جو از دوستان و همکاران تژده نشان می دهد که او فردی سیاسی که تمایلی به فعالیت های کلان سیاسی داشته باشد نبوده است. غیبت های مکرر وی در مجلس که در این مذاکرات ثبت شده از دلایل این مدعاست. وی از نیروهای درون حکومتی ، همراه قدرت و متعهد به شاهنشاه بود که در نطق های پیش از دستور وی نیز از این تعهد و خوش خدمتی ها به حاکمیت دیده می شود ولی در عین حال چیزی که او را در راه رسیدن به مناصب قدرت حریص نشان دهد به دست نیامده است.

انتهای دوره دوم نمایندگی و وکالت ایشان در مجلس، مصادف با انقلاب 57 ایران بود. به گفته فرزند ایشان و بعضی از مطلعان در بازجویی هایی که بعد از انقلاب توسط نیروهای انقلابی از ایشان به عمل آمد هیچگونه سند و مدرکی دال بر رانت خواری، ارتشاء، اختلاس، دزدی ویا هر عمل خلاف اقتصادی اجتماعی از کارکرد دو دوره نمایندگی وی دیده و شنیده نشد که همین امر تعجب بازجویان اش را برانگیخت.

سرهنگ تژده بعد از انقلاب خانه نشین بود و به کار خاصی اشتغال نداشت که بالاخره در سال 1378 در تهران بعد از عمری کار و تلاش و خدمت دار فانی را وداع گفتند