آنقدر دل.......

تازه ها

آنقدر دل.......

نظرات ()

 

مــن می نویسم و


تـــــــــو


نـــــمی خوانی !


امـــــــــــا


مخــــــاطب که تــــــو باشی …


مدیـــــــونم اگر ننــــــــویسم….تمام زندگیم را دلتنگی پر کرده است...


دلتنگی از کسی که دوستش دارم


و عمیق ترین درد ها و رنجهای عالم را در رگهایم جاری کرد !


درد هایی که کابوس شبها و حقیقت روزهایم شد٬


دلتنگی برای تویی که فرصت اندکی برای خواستنت ٬


برای داشتنت دارم.


دلتنگی از مرزهایی که دورم کشیدند


و مرا وادار کردند به دست خویش از تویی که دوستت دارم کنده شوم .


اینجا دوست داشتن گناه است ٬


حق من نیست ٬


رنجی انچنان زندگی مرا پر کرده است٬


آنچنان دستهای مرا از پشت بسته است٬


آنچنان قدمهای مرا زنجیر کرده است


که نفسهایم نیز از میان زنجیر ها به درد عبور می کنند . . .


دوست داشتن تو چنان تاوان سنگینی دارد


که برای همه عمر باید آنرا بپردازم ...


و من این تاوان سنگین را با جان و دل پذیرا شدم .


همه عمر ٬


داغ تو بر پیشانی و دلم نشسته است و مرا می سوزاند .


تو نمایش زندگی مرا چنان در هم پیچیدی که هرگز از آن بیرون نیایم. . .

 

آنقدر دلتنگ دوریت هستم ..