بازده­های یادگیری سطح بالا

تازه ها

بازده­های یادگیری سطح بالا

نظرات ()

بروکهارت (2010) بازده­های یادگیری سطح بالا را به صورت زیر دسته­بندی می­کند:

الف) بازده­های یادگیری سطح بالا به عنوان مهارت­های تفکر انتقادی

مطابق با دیدگاه اینیز (1995)، گلاسر (1985)، لیپمن (1988)، پائول و الدر (2001) و همچنین شارما و هانافین (2004) تفکر انتقادی عبارت است از آن دسته از مهارت­های سطح بالای متعامل با توانایی تفکر کردن به صورت منطقی و تأملی از لحاظ این که تصمیم بگیرد که چه چیزی را باور داشته باشد یا انجام دهد.

ب) بازده­های یادگیری سطح بالا به عنوان قابلیت حل مسأله

زمانی که یادگیرندگان با مسأله­ای روبرو می­شوند که به طور خودکار نمی­دانند چه مسیری را باید طی کنند تا آن را حل نمایند. در واقع از رویکرد حل مسأله استفاده شده است. هدف پرورش قابلیت یادگیرندگان از لحاظ تفکر کردن، به خاطر آوردن اطلاعات، یادگیری از طریق درک و فهم، تنظیم راه­حل­های جایگزین مناسب، برقراری ارتباط و تعامل به طور مناسب برای دستیابی به راه­حل مورد نظر است (نیتکو، و بروکهارت، 2007 و برانسفرد و استین، 1984).

ج) بازده­های یادگیری سطح بالا به عنوان انتقال به موقعیت­های یادگیری جدید:

مطابق با دیدگاه آندرسون و کراتول (2001) که به بازنگری طبقه­بندی بلوم (1956) پرداختند در نهایت آن علاوه بر بعد دانش که در سطح عملکرد یادآوری بود، بعد فرآیند شناختی را نیز به آن افزودند که بازده­ی موردنظر آن توانایی انتقال یادگیری به موقعیت­های جدید از لحاظ عملکرد یادگیری بود که بیشتر از آن تحت عنوان یادگیری معنی­دار یاد می­شود. در سطح انتقال، یادگیرندگان نه تنهای باید آموخته­ها را به خاطر آورند، بلکه باید قادر باشند تا بتوانند آن­ها را نیز به کار گیرند.