دانلود نمایشنامه

تازه ها

دانلود نمایشنامه

نظرات ()

به نام خدا

نمایشنامه :

 " من همه چراغ ها را روشن کردم "

نوشته :

          مهدی آشوغ

 

 اشخاص :

اسفندیار

شهرزاد

رویا

سهیل (فقط صدا)

 

 " اول "

صدای موج های رادیو که عوض می شوند . اوایل جنگ است .

دستی دیده می شود که با رادیو ور می رود و هر لحظه موج جدیدی و صدای جدیدی از رادیو شنیده میشود .

از رادیو شنیده میشود که عراق به قسمتهایی از خاک ایران بمباران و حمله کرده است .

صدای شهرزاد : موج موج ِ جنگه . تو هر چقدر که عوض کنی و بچرخونیش بازم موج موج ِ جنگه . من آمادم .

صدای اسفندیار : چشمامو باز کنم ؟

صدای شهرزاد : نه !!! من میام می بندمشون بعد می تونی بازشون کنی .

صدای اسفندیار : چه فرقی می کنه ؟ من که باز چیزی نمی بینم .

صدای شهرزاد : فرقش اینه که شک نمی کنم تقلب کردی .

صدای اسفندیار : پس هر وقت باختی فکر کردی من تقلب کردم ؟

صدای شهرزاد : آره !!!

صدای اسفندیار : باشه !!! می بندم .

صدای شهرزاد : نه خودم می بندم .

دست های شهرزاد دیده می شوند . پارچه در دست دارد . پارچه را به سمت صورت اسفندیار می برد . صورت اسفندیار دیده می شود . شهرزاد پارچه را روی چشمانش می بندد و خوب بررسی می کند که چیزی از زیر چشم بند دیده نشود .