Vengeance Trilogy

تازه ها

Vengeance Trilogy

نظرات ()

 

ناگفته های انتقام

 

معمولا خیلی به ندرت اتفاق می افتد که همه ی فیلمهای دنباله دار و چند قسمتی دارای کیفیت یکسان باشند و حداقل یک قسمت از آنها خیلی افتضاح از آب در می آید! البته ممکن است در مواردی نادر همه ی قسمتها نزدیک به هم و با کیفیت یکسان ساخته شوند ولی این قضیه در مورد اکثر فیلمهای چند قسمتی صدق میکند (تفاوت کیفیت در ساخت). سه گانه ی انتقام پارک چان ووک را میتوان جزء چندگانه های موفق تاریخ سینما طبقه بندی کرد که هر کدام از قسمت هایش میتواند به نحوی تماشاچی را غافلگیر کند و در واقع حرف تازه ای برای مخاطب داشته باشد. یکی از قسمتهای این سه گانه بی نظیر فیلم Oldboy است. این فیلم از آن دست آثاری می باشد که روند شکل گیری داستان آن بسیار کند و خسته کننده است. از این رو کارگردان سعی میکند تا با ترفندهای مختلف، مخاطب را با داستان همراه ساخته و به اصطلاح فیلم را سرپا نگه دارد. در واقع ریتم کند و تاخیر در گشودن گره اصلی داستان را می توان بعنوان ریسکی بزرگ از جانب کارگردان تلقی کرد و همین امر میتواند فیلم را در معرض خطر بزرگی قرار دهد (خطر ریزش مخاطب). البته لازم به ذکر است که ریسک مذکور در این مورد خاص جواب داده است! Oldboy زندگی مردی به نام "او ته سو" را به تصویر میکشد که در یک روز بارانی، بطور ناگهانی و بدون دلیل موجهی توسط گروهی ربوده می شود. او بعد از سپری کردن 15 سال حبس آزاد می گردد و بعد از رهایی، در صدد یافتن حقیقت و دلیل این اتفاق عجیب بر می آید. از این قسمت به بعد کارگردان با رجوع به گذشته و تشریح زمان حال، تماشاچی را تا انتهای فیلم با خود همراه می سازد و در همان لحظات پایانی، آخرین و قویترین شوک خود را به مخاطب وارد می سازد. اگر بتوانید تا سی دقیقه ی پایانی فیلم را دنبال کنید مطمئنا با عجیب ترین و نامتعارف ترین پایان سینمایی مواجه خواهید شد. لحظه ای از فیلم که مطمئنا با دیدن آن با دو دست محکم بر سر خود می کوبید، چشمانتان از حدقه بیرون میزند و در نهایت در جای خود خشک می شوید! اگر به این سبک فیلمسازی علاقه مندید به شما پیشنهاد میکنم فیلم Dead Mans Shoes را نیز تجربه کنید. چرا که در هر دوی آنها بحث انتقام مطرح است و قضیه ی تاخیر در حل معمای اصلی داستان بصورت آشکار در هردو فیلم به چشم می خورد. در تماشای Dead Mans Shoes نیز باید به این نکته توجه کنید که تا دقایق پایانی، فیلم هیچ چیز قابل ملاحظه ای برای عرضه ندارد و روندی کاملا معمولی را طی میکند. ولی در انتها همه چیز زیر و رو می شود و فیلم پرده از رازی بزرگ برمیدارد. تنها کاری که تماشاچی در آن لحظه میتواند انجام دهد اینست که مانند فیلم اولد بوی دوباره محکم بر سر خود بکوبد و مثل دیوانه ها به مانیتور خیره شوید!

قسمت دیگر این مجموعه Sympathy For Mr Vengeance است که حال و هوایی شبیه به دیگر قسمت این مجموعه دارد منتها با این تفاوت که روند کلی آن بسیار جذاب تر از Oldboy است. کافی است چند دقیقه ای صبر کنید آنگاه اتفاقات عجیب و غریب فیلم پشت سر هم رخ می دهند و تصاویر یکی پس از دیگری از جلوی چشمانتان عبور می کنند و حتی به شما این فرصت را نمی دهند که سر خود را به این طرف و آن طرف برگردانید. کارگردان حتی به شما این فرصت را نمی دهد تا در مورد اتفاقات فیلم فکر کنید و تصاویر را در کمترین فاصله ی زمانی و بدون توقف به خردتان می دهد! تدوین عالی یکی از نکات مثبت و قابل اشاره فیلم است که در آن، پلانها و تصاویر در مناسب ترین جای ممکن قرار گرفته اند و مجموعه ی تمامی عوامل مثبت فیلم که اتفاقا کم هم نیستند، Sympathy For Mr Vengeance را به فیلمی با کیفیتی درخور تبدیل کرده اند. در این فیلم نیز قضیه ی انتقام جویی دو شخص در دو نقطه ی دور از هم مطرح است که بنابه دلایلی، در هم می تنند و به هم پیوند می خورند. من در کل این فیلم را قوی ترین قسمت این سه گانه معرفی میکنم و احساس می کنم بنابه دلایل ذکر شده قدرت بیشتری در جذب مخاطب (به خصوص عام) داشته باشد.

قسمت سوم و آخر این مجموعه Sympathy For Lady Vengeance نام دارد که بدون شک ضعیف ترین قسمت این سه گانه است. البته این فیلم به تنهایی می تواند اثری جذاب باشد ولی در مقایسه با دو پارت دیگر مطمئنا در جایگاه پایین تری قرار می گیرد. وجه تمایز بارز این فیلم با دو اثر دیگر در واضح بودن داستان فیلم است که در آن قرار نیست اتفاق خاصی رخ دهد. اگر بخواهم این فیلم را از لحاظ ساختاری با فیلمی مشابه مقایسه کنیم، مطمئنا استوکر که پارک چان ووک آنرا در هالیوود ساخته گزینه ی مناسبی خواهد بود. نکته ای که در مورد این سه گانه وجود دارد این است که لازم نیست آنرا به ترتیب ببینید. هر قسمت از این سه گانه داستانی مجزا دارد و مانند سه گانه هایی نظیر سه گانه رنگها (Colors Trilogy) نیست. این سه گانه نیز از آن دست آثار سینمایی است که تجربه نکردنش به منزله از دست دادن یکی از شاهکارهای سینماست. پس اگر این سه گانه را تاکنون ندیده اید یک لحظه هم درنگ نکنید.