Winter Sleep

تازه ها

Winter Sleep

نظرات ()

 

نسیان

 

حتما برای شما هم پیش آمده که گاهی از دیدن فیلمهای پر ستاره، تجاری و صرفا انگلیسی زبان خسته و مجاب می شوید به واسطه دیدن فیلمی به دور از تمام کلیشه ها، حسی تازه را تجربه کنید. مطمئنا تجربه کردن آثاری مانند خواب زمستانی میتواند شما را در مسیر دلخواه قرار دهد و خواسته شما را برآورده سازد. Winter Sleep فیلمی است که به مخاطب فرصت فکر کردن میدهد و با دارا بودن فضایی باز، بیننده را در نتیجه گیری آزاد گذاشته و از تحمیل موضوعی خاص اجتناب می کند. خواب زمستانی زندگی سه کاراکتر اصلی آن یعنی آیدین، نیهال (همسر آیدین) و نجلا (خواهر آیدین) را به تصویر میکشد که در منطقه ای کوهستانی و به دور از شهر در تنهایی خویش غرق گردیده اند. این تنهایی نه به معنای ظاهری بلکه به رفتار آنها باز میگردد که با وجود داشتن یکدیگر، از هم دورند و این فراق خود خواسته را بوجود آورده اند.

ابتدای فیلم با یک لانگ شات از آیدین کلید میخورد که تنها در میان طبیعت بی کران ایستاده و گویی با حسرت به مسافرانی که برای اقامت به آن منطقه آمده اند می نگرد. از همین سکانس نه چندان طولانی میتوان به تنهایی شخصیت اصلی فیلم پی برد و  در این زمان است که دورنمایی از کلیات فیلم در ذهن نقش می بندد. سکون و فضای نسبتا دلگیر فیلم فکر را به این سمت می برد که قرار است شاهد اثری آرام و به دور از تشنج باشیم ولی آنچه که در ادامه رخ می دهد این فرضیه را کاملا رد میکند. هر سه کاراکتر اصلی فیلم به نوعی دچار مشکل هستند و باطنی متلاطم دارند که این مطلب پیوسته از لابه لای صحبتهای آنها حس می شود.

آیدین که شخصی متمول و تحصیل کرده است و ظاهرا دستی هم در کارهای خیر دارد، خود را در وضعیتی می پندارد که به خود اجازه می دهد همه چیز و همه کس را مورد قضاوت قرار دهد و مشخصه ای که از شخصیت او منعکس می شود چیزی جز خود خواهی و غرور نیست. در کل باید اینطور گفت که هر سه کاراکتر اصلی فیلم به نوعی با این مسئله درگیر هستند. یعنی همه چیز را مورد قضاوت خود قرار میدهند ولی به هیچ وجه انتقاد پذیر نیستند و ایده های مخالف را برنمی تابند. البته روند کلی فیلم به گونه ایست که به کاراکتر های اصلی خود اجازه می دهد که در جای مناسب از خود و ایده هایشان دفاع کنند; بطوریکه حس منتقل شونده از کاراکترهای فیلم پایدار نبوده و در برخی موارد مخاطب حق را به آنها می دهد و در برخی موارد هم نه! مثلا در دیالوگهای پایانی فیلم و از دیالوگ های بین آیدین و نیهال میتوان این نتیجه را گرفت که شخصیت های فیلم آنطور هم که در ابتدا نشان داده شد غیر قابل انعطاف نیستند و در برخی موارد نرمش نیز از خود نشان می دهند. برجسته ترین سکانسی که این مطلب را برای مخاطب روشن می کند سکانسی است که آیدین تصمیم میگرد نیهال را برای مدتی هم که شده رها کند و به حال خود بگذارد. این مطلب با دقت در برخی نشانه های فیلم (آزاد کردن اسب وحشی توسط آیدین) نیز مشخص است. همچنین درقسمتی از فیلم که آیدین از رفتن به استانبول منصرف می شود و تصمیم می گیرد به هتل برگردد را میتوان با سکانس شکار خرگوش مرتبط دانست و به این نتیجه رسید که آیدین قصد دارد روند سابق را ادامه دهد و زندگی همسرش را تحت کنترل داشته باشد. حال سوالی که پیش می آید این است که چرا شخصیت اصلی فیلم چنین طرز فکری دارد؟ جواب این سوال با استناد به شرایط فیلم به دو دلیل عمده باز می گردد. دلیل اول همان غرور و خود برتر بینی آیدین است که گویی او را کور ساخته و هیچ کس را جز خود نمی بیند; چراکه او خود را در جایگاه حق می پندارد و نظر خود را ارجح میداند. دلیل دوم هم به اختلاف طبقاتی بین این زوج بازمی گردد; زیرا نیهال از خانواده ای پایین دست است و همین امر فکر آیدین را به سمتی می برد که نیهال را مانند شی ء ای پنداشته که مالک آن است و به این نتیجه رسیده که هر چه او میگوید باید بدون مقاومت مورد پذیرش همسرش قرار گیرد. شرایط نجلا هم به گونه ای است که نمیتوان حکمی خاص را برایش صادر کرد. او نیز مانند برخی انسان ها در رفتار خود دارای تلاطم و پیچیدگی هایی است که به سختی میتوان شخصیت اش را توصیف کرد. در این بین نیهال تنها کاراکتری است که از مابقی منطقی تر به نظر می رسد و افکار او ثبات بیشتری دارند; طرز فکر و صحبتهای او برای بیننده قابل پذیرش است و این گونه حس می شود که گویا او در میان این خانواده اسیر شده است. ولی در کل کاراکترهای فیلم طوری تعریف شده اند که نمی توان در موردشان قضاوت کرد. بازخورد رفتار و ایده های آنها برای مخاطب مانند سیکلی بسته است که به سختی میتوان راهی برای برون رفت از آن پیدا کرد.

فیلم تلاش دارد تقابل بین دارا و ندار را به تصویر بکشد و به بیننده نشان دهد که حتی مقایسه دغدغه های این دو گروه از جامعه نیز می تواند ناراحت کننده و تاسف برانگیز باشد. از یکسو با خانواده ای تنگدست طرف هستیم که نهایت آرزویشان کسب روزی و پرداخت بدهی های عقب افتاده شان است، در حالیکه در نقطه مقابل خوشی و ثروت باعث شده تا شخصیت های متمول فیلم به جان همدیگر بیفتند و یکدیگر را از آرامش زندگی محروم سازند. مشکلاتی خودخواسته که دلیلی جز غرور و خود برتر بینی ندارند و می توانند با گفتن چند جمله هر چند کوتاه ولی صادقانه حل شوند. انتخاب نام فیلم نیز بی مناسبت با این مطلب نیست. گویا که شخصیت های فیلم واقعا در خوابی زمستانی به سر می برند  و نمی دانند که چه بر سر هم آورده اند. غفلتی که این خانواده را از هم دور ساخته و شکافی عظیم میان آنها ایجاد کرده است; شکافی که گویا پر شدنی نیست و قرار است تا ابد همینگونه باقی بماند.

خواب زمستانی فیلمی زیبا و تحسین برانگیز محصول سال 2014 کشور ترکیه است و کارگردان صاحب سبک ترک Nuri Bilge Ceylan آنرا ساخته که پیش تر با آثاری  چون Once Upon A Time In Anatolia نیز وی را می شناختیم. زمان 3 ساعت و 15 دقیقه ای فیلم و دیالوگ های نسبتا زیاد آن دلایلی هستند که باعث می شوند مخاطب برای دیدن این اثر حوصله زیادی به خرج دهد. چراکه فیلم لحظه ای شما را به حال خود نمی گذارد و شما باید تک تک دیالوگ ها را دنبال کنید تا در مورد شخصیت های فیلم به نتیجه برسید. حتی زمانی که دیالوگی هم در کار نیست، تصاویر فیلم خود به تنهایی گویای مطالب عمیقی هستند که از دست دادن آنها به معنای گم شدن قسمتی از پازل فیلم است. لوکیشن زیبای فیلم نیز به درستی انتخاب شده است و در القای داستان فیلم به مخاطب بسیار موثر واقع شده; بطوریکه با ترکیب تمامی این موارد حسی لذت بخش و وصف ناپذیر به شما دست می دهد که به هیچ وجه حاضر نخواهید بود لحظه ای از فیلم را از دست بدهید.

IMDb : 8.3/10

 

Winter Sleep