تماشای یک تئاتر: مرد بالشی

تازه ها

تماشای یک تئاتر: مرد بالشی

نظرات ()

چرا؟ واقعا چرا؟!

من نه تئاتر سرم ميشه نه ادعا دارم.من فقط دارم مي پرسم چرا؟!
من هيچي نيستم و دارم دست و پا ميزنم که يه روزي به جايي برسم که تو سالناي خوب اين شهر اجرا برم.من دارم سعي مي کنم از کسايي که اساتيد ما هستن ياد بگيرم.من وقتي کار ميکنم براي بازيگرام بازي فلاني و فلان کَسَک رو مثال ميزنم!
چرا من بايد دو ساعت تمام بشينم توي سالن شماره يک تماشاخونه ي ايرانشهر و بپرسم چرا؟! 
چرا منه دانشجو بايد 20تومن پول بليط بدم،براي ديدن کاري که دوتا آدم (بد و خوب نميکنم) نام دار تئاتر اين مملکت کارگردانشن؛چهارتا بازيگري که من بارها ازشون کار خوب ديدم توش بازي ميکنن؛و تنها چيزي که تهش بدست ميارم اين سوال باشه:
چرا؟! واقعا چرا؟!
آدم به پشتوانه اسم کسي بره کار ببينه؟! (آيدا کيخايي عزيز؛محمد يعقوبي ارجمند،نويد محمدزاده دوست داشتني،پيام دهکردي بزرگوار،علي سرابي محترم،احمد مهرانفر تاج سر...چرا؟!)
به پشتوانه متن بره اجرا ببينه؟ (با اتفاقات عجيب و غريب اين روزا؛با نگرشاي مختلف کارگردان ها بنده شخصا نمي تونم به متن اکتفا کنم.چون گاهي بهترين متنا با تمام قوا بد اجرا ميشن و گاهي آدم اجرايي از يک متن ميبينه که تو مخيله اش نميگنجه.ضمن اينکه آدم به همه متون دسترسي نداره)
به پشتوانه جايي که اجرا ميبينه؟ (ترکوندمون از بس اين چند وقت بزرگ و کوچيک توي هر نشستي گفتن "ايرانشهر داره موج جديدي از تئاتر در ايران بوجود مياره و و و ...! مثلا ما نرفتيم لاله زار،اما کاش مي رفتيم! تهش مي فهميديم خنديديم بي خود و بيجهت! شوراي انتخاب نمايش تماشاخانه ايرانشهر،چرا؟!)