زنده به گور

تازه ها

زنده به گور

نظرات ()

تو

تمام پسرهای بد کوچه بودی

که مادرم میگفت!

من نباید به تو می خندیدم

شکلات هایی که بمن دادی

همه مسموم بودند؛

مرا عاشق کردند!

تو و دوستانت

آنهایی بودید که مادرم میگفت:

"وقتی من زمین میخورم

آنها می ایستند و میخندند"

من مسموم عشق تو

کودکانه در زمین خوردن های کوچه

بزرگ شدم

پیر شدم

و در زیر و بم صدای خنده های تو و آنها

مُردم!

پوسته ی شکلات حالا

تنها کفن من است در این گور ابدی...