لـاک [اسـتیون نـایـت-2014]****

تازه ها

لـاک [اسـتیون نـایـت-2014]****

نظرات ()

لاک-استیون نایت 

وفا به خیانت !

در زندگی زخم هایی است که مثل خوره روح را در انزوا می خورد و می خراشد، این دردها را می شود به کسی اظهار داشت و تاوان سنگینی برای آن پرداخت....

استیون نایت» با دخل و تصرف به جمله مشهور «صادق هدایت»]

مسئله ساده است. خیانتی (ولو ناخواسته) رخ داده و شخص خطاکار در دوراهی بدی گیر افتاده. یک سو قبول خطا، اقرار به آن و ایستادن پایش تا هر چه بادا باد... و سوی دیگر کتمان و بی تفاوتی نسبت به گناه و سرپوش گذاشتن بر آن. راه اول می تواند زندگی مساعد و آرام جفاکار را متلاشی کند، دلخوشی هایش را از او بگیرد و سردی و یأس را برایش به همراه آورد، حال آنکه راه دوم فقط امیدواری زنی غریبه، تنها و بی دفاع را به سراب افسردگی سوق می دهد. نکته اینجاست، ایوان لاک (با بازی مسحورکننده تام هاردی)، در زمانه ای که بوی گند لاقیدی و بی تفاوتی نسبت به رفتارهای ضداخلاقی انسان از آن به مشام می رسد و فراموشی بهترین سپر است برای دفع خطر از آفت عواقب کج روی های انسان، راه دوم را بر می گزیند و وفادارانه پای بی وفایی خود می ایستد.

او در عین جفا، به عهدی نانوشته وفا می کند که تنها در دادگاه وجدانی بیدار (با قید تاکید) چکش عدالتش کوبیده می­ شود. و همین صداقت و روراستی است که به لاک و به «لاک» غنا می بخشد و اعتبار. حتی بیش از آنکه جاه طلبی فرمالیستی اش چشم را خیره کند این نگاه شریف انسانی است که رخ می نمایاند و بیننده را ناگزیر به تحسین. اُدیسه ای کوبنده و پر قدرت که در آن استیون نایت، قهرمان تک و تنهایش را، "تک و تنها" به مصاف چالشی می برد که کمتر کسی موضعی مانند او در قبالش می گیرد. دل کندن از یک جمع گرم خانوادگی (که حتی برای بیشتر لذت بردن از تماشای یک مسابقه فوتبال شبانه، برنامه چینی می کنند) و نیز از دست دادن نقطه اوج حرفه ای که سالها برایش دلسوزانه و شرافتمندانه زحمت کشیده، تنها گوشه کوچکی از تاوان آن خیانت ناخواسته و این اقدام انسانی اوست. لاک گویی زین پس دیگر باید به تنهایی عادت کند و البته به بی کسی. همانطور که از کودکی اینگونه بوده. بی پدر و حتی بی رویای پدر. او خود قربانی بی تعهدی پدر لاقیدی است که شاید گناهش فراموشی خطای امروز او در سالهای گذشته بوده.  او تنهاست چراکه اساساً انسان معاصرِ متعهد، در مواجهه با چنین چالشی تنها می ماند و بی یاور. جماعتی یکطرفه او را ملامت می کنند و عده ای نیز او را دعوت به بی خیالی و نسیان آن خطای وقوع یافته.

اما لاک که همواره مرد مسئولیت پذیری بوده و پایبند به اصول، این بار هم از خط خود تخطی نمی کند و بر طبق اصولش با بحران پیش رو مواجه می شود و این رفتار هرگز بوی ترحم و یا یک ژست انسان دوستانه نیز به خود نمی گیرد چراکه لاک در این خیانت شرافتمندانه!! هم می کوشد تا اسیر ترحم نشود و از چارچوب مسئولیتی که برای خود در قبال فرزند ناخواسته ای که در آستانه تولد است تعیین کرده، فراتر نرود. او معتقد است تنها با اعتراف به خطا و نیز ابراز تاسف در قبال آن از یک سو، و همچنین ثبت نامش به عنوان پدر بچه از سوی دیگر، مجازاتی که در قبال خطای آن شب نحس سزاوار اوست را از سر می گذارند و سپس می تواند به آغوش همان خانواده صمیمی بازگردد و نیز توقع دارد (بخوانید: امیدوار است) که خانواده­اش نیز ظرفیت درک خطای او را داشته باشند و به معضل پیش آمده از همان دریچه ای بنگرند که زاویه دید اوست. (یک اشتباه و فقط یک اشتباه). از این حیث، منطق ایوان لاک حالت یک ماشین برنامه ریزی شده را دارد که پس از عکس العمل نسبت به هر محرکی دوباره می تواند به حالت اولیه خود بازگردد. اما این سیستم منطقی قانونمند در عکس العمل نسبت به یک فرآیند احساسی، هرگز طبق برنامه ریزی پیش نمی رود و بازگشت آن به اوضاع اولیه امری است اساساً غیرممکن. تأثیر عاطفی خطای لاک در نظر همسر و فرزندانش دیگر مثل بی تفاوتی همکار ظاهراً بی خیال نسبت به حساسیت بالای پروژه بتن ریزی نیست که بتوان با اصرار و تاکید مداوم او را وادار به انجام یک به یک و بی کم و کاست کارها بر طبق برنامه کرد. به عبارت دیگر استیون نایت در «لاک» می کوشد تا از مقایسه تشخیص قهرمانش نسبت به مداوای یک بحران احساسی و نیز واکنش او به دفع بحرانی کاری (مادی)، بر پیچیدگی های ناپیدای چالش های عاطفی انسان نیز تاکید کند که حتی منطق (در منضبط ترین شکل خود) نیز قادر به حل و فصل آنها نیست. و این نقطه تفصیل منطق از احساس است. اینکه از دریچه منطق نمی توان به یک فرآیند احساسی نگریست.

و ایوان لاک آگاه یا غافل از این تفاوت، تصمیم خود را می گیرد و بارها نیز به آن تاکید می کند. او تصمیم می گیرد جفاکاری بی وفا! نباشد و برای آن حاضر به پرداخت تاوان می شود. تاوانی به سنگینی تحمل تنهایی در قامت جماعتی بیگانه با تعهد...

آرش سیاوش

مجله سینماتئاتر-دی ماه 93