فوتبال ورزش نیست؛ فوتبال رسانه است

تازه ها

فوتبال ورزش نیست؛ فوتبال رسانه است

نظرات ()

فوتبال، سرگرمی، تلویزیون و نظم مدرنیته

میل به سرگر‌می ‌و تفنن در تما‌می ‌انسان‌ها موجود است. اما در دوران مدرن و دوره‌ای که دنیاگرایی و لذت‌طلبی انسان اصالت پیدا کرده، سرگر‌می‌ جایگاه مهم و اصیلی پیدا کرده است. گویی انسان‌ها زندگی می‌کنند تا سهم سرگر‌می ‌و تفریح را در زندگی خود افزایش بدهند و هرچقدر میزان سرگر‌می ‌و تفریح افزایش پیدا کند، کیفیت زندگی انسان‌ها افزایش پیدا می‌کند. چنین رویکردی به زندگی در مناسبات ماشینی بیشتر اهمیت پیدا می‌کند. وقتی که انسان ناسوتی و دنیازده امروز بعد از کار و فعالیت در جدالی با پیرامون خود به فکر افزایش سهم استراحت، راحتی و سرگر‌می‌خود در دنیای رفاه­‌گرا می­باشد، بدون شک سرگر‌می ‌و تفریح دیگر جزو اهداف زندگی انسان تعریف می­‌شود. در دنیای امروز تفریح و سرگرمی، یکی از شاخص‌های اساسی برای ‌این است که متوجه شویم که چه میزان زندگی خوب و موفقی داریم. هرچقدر میزان سرگر‌می ‌و تفریح یک زندگی بیشتر باشد، میزان رضایمتندی از زندگی افزایش ‌می‌یابد. لذا شاید بتوان گفت زندگی می‌کنیم تا سرگر‌می ‌و عیش بیشتری داشته باشیم.

آیا فوتبال ورزش است؟

بین ورزش و سرگر‌می‌ از دیرباز رابطه‌ای معناداری وجود دارد. اما ورزش و سرگر‌می ‌با چه مبنایی باهم پیوند دارند. لفظ سرگر‌می ‌به جهت کارکرد و معنا برای همه تعریف  مشخصی دارد. اما لفظ ورزشی کمی‌ سویه‌های معنایی متفاوتی می‌تواند داشته باشد. در  نگاه کلی ورزش عاملی برای تندرستی و سلامت بدن می‌دانیم، اما وقتی در مورد ورزش حرفه‌ای صحبت کنیم، معنا و مفهوم ورزش، کارکردی دیگر پیدا می‌کند. ورزش حرفه‌ای الزاما عامل سلامتی و تندرستی نیست. چه بسا بسیار ورزش‌هایی که در سطح حرفه‌ای انجام می‌شود و عامل آسیب دیدن و به خطر افتادن سلامتی باشد. لذا ورزش حرفه‌ای کارکرد دیگری غیر از سلامتی و تندرستی داراست. در ورزش حرفه‌ای مبارزه، میل به پیروزی و قهرمانی، سرگرمی، هیجان و جذابیت معنای پررنگ‌تری پیدا ‌می‌کند. لذا شاید بتوان گفت ورزش حرفه‌ای دنیای امروز با معنای اصیل و عام ورزش کردن در تناقض باشد.

در خصوص فوتبال حرفه‌ای امروز ‌می‌توان ‌این پرسش را پرسید که‌ آیا فوتبال ورزشی به عنوان عاملی برای تندستی و سلامتی است؟ جواب را اگر در بازیگران داخل زمین بخواهیم جستجو و کنیم. بازیکنان فوتبال تمرین‌ها و سختی‌های مختلف را به خود تحمیل ‌می‌کنند که اگر بازیکن حرفه‌ای فوتبال نبودند هیچگاه چنین وضعیتی را برای سلامتی خود ‌ایجاد نمی‌کردند، که گاها منجر به مصدومیت‌ها و آسیب‌های بلند مدت جدی می‌شوند و قطعا اگر بازیکن حرفه‌ای نبودند، برای رسیدن به یک بدن سلامت نرمال از چنین تمرین‌ها و سخت‌گیری‌هایی برای خود فرار ‌می‌کردند. لذا فوتبال حرفه‌ای برای بازیکنان ورزش به معنای عام محسوب نمی‌شود.

امروزه تماشاگران فوتبال، معنا و ماهیت ورزش حرفه‌ای را دگرگونه کرده‌اند. تماشاگر فوتبال دستاوردی که از دیدن بازی فوتبال دارد چیست؟ الزاما تندرستی و سلامت برایش نیست. چه بسا عاملی برای آسیب زدن به بدن باشد. چه بسیار تماشاگرانی که پای تماشای تلویزیون به دلایل مختلف از جمله پرخوری، کم تحرکی، استرس و هیجان و.... به سلامتی خود آسیب ‌می‌زنند. اما چه میشود با ‌این همه که ورزش کارکرد اصلی خودش را از دست داده است، باز طرفداران بسیار زیادی دارد؟

در نظر اول خیلی‌ها علاقه مردم به ورزش را تحسین می‌کنند، چرا که ورزش عاملی برای صحت و تندرستی بدن انسان است. اما آنچه به طور اختصار گفته شد، علاقه مردم به ورزش حرفه‌ای برای سلامتی نیست، بلکه بالعکس شواهدی وجود دارد و به‌طور اختصار به آن اشاره رفت، ورزش حرفه‌ای و به طور خاص فوتبال چه برای بازیکنان و چه برای تماشاگران ‌می‌تواند عاملی برای در خطر افتادن سلامتی روح و جسم باشد. لذا آنچه که بین علاقه مردم و فوتبال را پیوند می‌زند، عامل سرگر‌می ‌و تفریحی است که در فوتبال وجود دارد لذا شاید نتوان به راحتی در مقابل پرسش: ‌آیا فوتبال عامل سلامتی است؟ جوابی قاطع دارد، ولی می‌توان با قاطعیت گفت که فوتبال عامل سرگر‌می ‌است و ‌این علاقه به فوتبال از همان علاقه ذاتی که انسان‌ها به سرگر‌می ‌و تفریح دارا هستند، نشات ‌می‌گیرد.

سرگرمی، هدف زندگی مدرن

انسان دنیازده و رفاه‌گرای مدرن امروزی هرچقدر سهم خود را در تفریح و سرگر‌می ‌و عیش بیشتر کند، احساس خوشی و موفقیت بیشتری را برای خود تصور می‌کند. لذا هرچقدر که ‌می‌تواند به هر بهانه باید تما‌می ‌شئون زندگی خود را به سمت تفریح و سرگر‌می ‌بکشاند. از ‌این رو اسباب و وسایل یا بهانه‌های سرگرم شدن در تمدن مدرن بیش از همه اعصار و قرون گذشته ‌می‌باشد. میل بیش از حد به تلویزیون، ماهواره، سینما، بازیهای رایانه‌های، شبکه‌های اجتماعی، فضاهای مجازی، استادیوم‌های ورزشی،شهربازی، کلوپ‌های شبانه، کنسرتهای موسیقی و... همه ‌این گستردگی نشان از میل بی حد و حصر انسان امروز به سرگرمی، غفلت و عشرت طلبی دارد.

در دنیای مدرن و تکنولوژیک هرچیزی که بتواند نسبت بهتر و عمیق‌تری با سرگر‌می ‌پیدا کند، بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. توجه بیش از حد به فوتبال در دنیای امروز نیز از همین روست. فوتبال الزاما ورزش برای تندرسی نیست، فوتبال سرگر‌می ‌و هیجان است. فوتبال تبدیل به یک مناسک سرگر‌می‌شده است. در گذشته انسان‌ها امورات زندگی خود را مبتنی بر آموزه‌های دینی تنظیم می‌کردند و اما انسان نفسانی و طاغوتی با ارزشهای جدید اومانیستی و سکولاریته نسبت خود را با مناسک سرگرم کننده مثل فوتبال در ‌می‌یابند.

در گذشته ورزش عاملی برای تقویت و ترویج روحیه پهلوانی و جوانمردی بود، اما در دنیای امروز عاملی برای سرگرمی، رقابت و هیجان شده است. فوتبال تبدیل به یک مناسک شده است. مردمان در گذشته وقت ‌می‌گذاشتند و در مراکز عبادی مداوم دور همدیگر جمع می‌شدند، اما در دنیای مدرن مناسبات جدیدی مثل استادیوم‌های ورزشی عامل همگرایی است. ستاره‌های فوتبال جایگزین ستاره‌های معنوی و الهی شده‌اند.

فوتبال رسانه است

بنظر نگارنده بعد از رسانه‌های جمعی مثل تلویزیون و سینما، فوتبال پرقدرت ترین رسانه‌ای است که با آن ‌می‌توان افکار عمو‌می‌جهان را کنترل و جهت دهی کرد. فوتبال ورزش نیست. فوتبال محفل سرگر‌می ‌و هیجان است. فوتبال رسانه است. تما‌می‌ رسانه‌های جدید سرگرم و فریبنده هستند. کارکرد فوتبال شبیه تلویزیون است. ماهیتا شباهت‌های بسیاری بین فوتبال و تلویزیون وجود دارد. اصلی‌ترین و محوری‌ترین شباهت، سرگر‌می ‌و جذابیت است.

تلویزیون وسیله‌ای است که هرچقدر سرگرم کننده و جذاب‌تر باشد، موفق‌تر است. فوتبال نیز ‌این‌گونه است. تلویزیون انسان را از خود بی خود کرده و در یک فضای هیجانی و تفننی قوطه ور می­کند، بهترین حالت برای انسان در مواجه با تلویزیون زمانی است که از خود غافل بشوی و دیگر به فکر مشکلات و روزمرگی‌های زندگی نباشی و لحظاتی متفاوت و سرگرم کننده داشته باشید، فوتبال نیز ‌اینگونه است. اکثر توده مردم ‌می‌توانند با آن ارتباط بگیرند، فوتبال نیز همه اقشار جامعه در وضعیت‌های مختلف فرهنگی و اقتصادی را همراه خود می‌کند. تلویزیون تصویری است و هنگام مشاهده آن تامل و تمرکز زیادی برای فکر کردن نمی‌خواهد. فوتبال نیز تصویری و دیدنی است. پر از کنش و جدال و تقابل است و در‌این تقابل و جنگ گلادیاتوری خوی برتری جوی انسان ارضاء می‌شود. خوی برتری طلبی در تمدن مدرن از همان بدو امر و دوره رنسانس  با استتثمار، استعمار، جنگ، غارتگری و بردگی نزج گرفت و به شکل‌ها و به شیوه‌های نوین در فرهنگ، ورزش، اقتصاد و سیاست  متجلی می‌شود.

تلویزیون ستاره‌سازی می‌کند و مردمان را به سمت آنان سوق ‌می‌دهد. فوتبال نیز‌ اینگونه است. یکی از مهم‌ترین نقاط مشترک تلویزیون و فوتبال نیز همین ستاره‌سازی است. ستاره‌ها همراه خود فرهنگ ‌می‌آورند. فرهنگ در پوشش، گفتار، رفتار، وسایل زندگی، ماشین و...  ستاره‌ها حکم برگزیدان و راهبران فرهنگی جامعه را دارا هستند. نقشی که در گذشته بر عهده انسان‌های وارسته بود. امروز جای وارستگی، لمپنیسم آمده است. امروزه چهره‌های محبوب و معروف ‌می‌شوند که ویژگی‌های عامه‌پسندانه داشته باشند. هرچقدر ستاره‌های امروز میانمایه باشند و جذابیت‌های‌این جهانی و دنیایی مثل صورت زیبا و... داشته باشند، ستاره‌ترند. اما مهم‌ترین ویژگی منحصر به فردی که از آنها ستاره ‌می‌سازد باید دارای ویژگی سرگرم کننده و جذاب باشد.

در تلویزیون هرکس بتواند بیشتر مردم را سرگرم کند، ستاره است. تلویزیون جای شخصیت‌های فرهیخته و متفکر نیست. قطعا انسانی که بسیار سجایای اخلاقی و فکری را دارا باشند و در تلویزیون بخواهند با رویکردی عالمانه و متفکرانه با مردم ارتباط بگیرد، قطعا ستاره نخواهند شد. تلویزیون جای لمپن‌هاست. جای انسان‌هایی که هرچقدر شخصیت کاریکاتوری منحصر به فردی داشته باشند، موفق‌تر خواهند بود. در تلویزیون افرادی که بیشتر وجه احساسات مردم را برانگیزانند و سرگرم کننده باشند، موفق خواهند بود و فوتبال نیز درست ‌اینگونه است. یک فوتبالیست زمانی ستاره می‌شود که بتواند باعث سرگر‌می‌ و هیجان مردم بشود. شاید یک فوتبالیستی باشد که به لحاظ فکری دارای اندیشه‌های بالایی باشد، ولی قطعا اندیشه باعث ستاره شدن آن نخواهد شد.

تلویزیون و فوتبال مخاطب توده دارند. مادا‌می‌که رسانه‌های جمعی مثل تلویزیون و فوتبال کنترل توده را در دست دارند، اکثریت توده هیچ وقت منظر اندیشمندانه و مفتکرانه در زندگی‌اش نخواهد داشت. توده مردم به فکر راحتی و خوشی هستند. حوصله ندارند کسی برایشان حرفهای متفکرانه بزند. حوصله ندارند در مورد مشکلات و مصائب دنیای امروز فکر کنند. بیشتر به فکر دم غنیمتی و آسودگی خود هستند و البته کمی ‌هم احساس اندوه و انسان دوستی نسبت به ناملایمتی‌های دنیای امروز انجام می‌دهند، تا کمی ‌نیز حس به فکر همنوع بودند را در خودشان ارضاء کنند ولی بیشتر به فکر آسودگی و لذت‌طلبی خود هستند.

 توده را هیچوقت نمی‌توان با سخنان یک متفکر فرهیخته جهت دهی کرد، ولی ‌می‌توان با تعدادی ستاره‌های لمپن که ویژگی سرگرم کننده برای مردم دارند، جهت دهی کرد. تلویزیون و فوتبال رسانه فرهیختگان و متفکران نیست. اما رسانه مستضعفان فکری هست. پای فوتبال اکثریتی اشک ‌می‌ریزند، خوشحال و ناراحت ‌می‌شوند، عصبانی و شاد می‌شوند. اما ‌این همه تخلیه احساسات و هیجانات برای چیست؟

سرگر‌می‌و نظم مدرنیته

فرض کنید از دنیای امروز المپیک، جام جهانی، جام ملت‌ها، جام باشگاه‌های فوتبال در اقصی نقاط جهان را حذف کنید. حال فرضی دیگر کنید، به غیر مسابقات ورزش حرفه‌ای، تلویزیون‌ها، ماهواره‌ها، سینماها، سایت‌ها و شبکه‌های مجازی، شهربازی‌ها و کلا وسایل و مکان‌های سرگر‌می ‌و تفریحی نبودند. برای دنیای مدرن غفلت زده امروز چه اتفاقی می­افتاد؟

شاید گفته شود، اتفاق ویژه‌ای نمی‌افتاد چرا که ‌این تفریحات و سرگر‌می ‌جزو ضروریات زندگی نیستند و مردم به گونه‌ای دیگر زندگی خود را سر ‌می‌کردند، اما خیلی جواب ساده انگارانه و راحتی است. دنیای بدون سرگر‌می ‌و غفلت، دنیای بدون ثبات می‌شود، دنیایی است که همه چیز آن دگرگون خواهد شد. سرگر‌می ‌و غفلت جزو بایدهای شکل دهنده نظم دنیای مدرن است، دنیای بدون ‌این سرگرمی‌های هیجانی برای خیلی‌ها زندگی را پوچ و بی‌معنا ‌می‌کرد. نظم تمدنی مدرنیته، بدون سرگر‌می ‌و غفلت فرو خواهد ریخت. نقطه آشیل تمدن مدرن توجه به سرگر‌می ‌و غفلت مردمان است و هرگاه ‌این نقطه آشیل آسیب ببیند، تمدن مدرن نابود خواهد شد. مدرنیته وعده موهوم بهشت شدادی است که انسان‌ها از دیر باز در آرزوهای نفسانی تعریف کرده‌اند. اگر خوشی‌ها و سرگرمی‌ها و غلفت‌های مداوم دنیای مدرن از هم بپاشد و مردمان جهان با چهره خشن و پر از ظلم و نابرابری دنیای امروز مواجه‌ای عریان و شفاف داشته باشند، بدون شک موعد تغییر نظم تمدنی فرا خواهد رسید. آنگاه ورزش مدرن و نماد آن یعنی فوتبال نیز کارکردی دگرگونه پیدا خواهند کرد. 

منبع :  متن زندگی