نقد فیلم سینمایی ابد و یک روز

تازه ها

نقد فیلم سینمایی ابد و یک روز

نظرات ()

هر آنچه کاشتی تو همان نیز بدروی...

نویسنده: لیلا خرقانی

شخصیت های ابد و یک روز همه محکومند. دردشان ریشه ای و حکمشان ابد و یک روز... هیچ راه حل قطعی وجود ندارد، مگر راه حل های موقتی. همه چیز پوسیده و پوسیدگی دوام نمی آورد.

برخی می گویند موضوع فیلم همان معضلات کلیشه ای و تقلید از فیلم های دیگر است. حرف های کهنه و همیشگی که بی شک اگر گوش شنوایی داشت کهنه نمی شدند. از خودتان بپرسید چرا تکرار می شوند؟ وقتی برای علاج دردی پیش پزشک می رویم ، پزشک برای درمان نسخه می پیچد، بیمار تا زمان بهبود دارو مصرف می کند، به محض سلامتی از خوردن باقی مانده دارو صرفه نظر ، و اگر وضعش وخیم باشد همچنان به دارو نیاز دارد، و یا دومرتبه به پزشک مراجعه می کند. مگر می شود انسان در عین سلامتی دارو مصرف کند؟ (اچ . ال . منکن) می گوید: هیچ موضوعی نمی تواند یکنواخت و خسته کننده باشد. فقط نویسنده ها می توانند ملال آور باشند و البته به اضافه مخاطبین. ابد و یک روز اولین فیلم بلند سینمایی سعید روستایی ساختار عمیقی دارد. هیچ پرسشی را بی پاسخ نمی گذارد. داستان، چه مستقیم و چه غیر مستقیم به ما می گوید که باید چطور رفتار کنید و چطور رفتار نکنید. چه چیزی درست است و چه چیزی غلط. چه رفتاری مقبول است و چه رفتاری نا مقبول. مضامین فیلم تاثرانگیز و تکان دهنده است و از روابط علت و معلول منسجمی برخوردار است. شخصیت ها در ارتباط با یکدیگر و از زبان هم معرفی می شوند. از زخم پیش داستان همدیگر می گویند و اینکه همه افراد خانه علاوه بر زخم خود ، دردی مشترک دارند و آن هم زیستن در یک خانواده که هیچ چیز در آن تمامی ندارد. فیلم از طراحی صحنه و طراحی لباس خوبی برخوردار است و البته کارگردانی که قابل تامل و تشویق است. متاسفانه نمی دانم بعضی از منتقدین با چه وجدانی و معیارشان در نقد چیست که  براحتی از کنار فیلم ها عبور، و با چند جمله در میز نقد برنامه هفت به خیال خود فیلم نقد می کنند. نقد آنها نه تنها سازنده نیست، بلکه مخرب است. همه چیز را کلیشه ای می بینند. غافل از اینکه خودشان کلیشه ای، و نقدشان بی حاصل است. یکی از صفات قابل تحسین فیلم ابد و یک روز پرداخت ریشه ای بودن معضلات است. اعتیاد در این خانواده عقبه داشته و همچنان دارد. مرتضی داخل اتومبیل به مادرش می گوید: هفت جدد همه معتاد بودند بعد تو فرق شیشه با تریاکو نمی فهمی؟! و در جای دیگر مرتضی پنهانی به سمیه خبر می دهد: نوه دایی مامانو با یه کیلو گرفتند.