مهران غفوريان، واليبال، شماره 500 و ...

تازه ها

مهران غفوريان، واليبال، شماره 500 و ...

نظرات ()

1- منهاي سروش صحت که از ابتداي ظهورش تا به امروز نه در بازيگري، نه در نويسندگي و نه در کارگرداني از ديد نگارنده هيچ گاه برجسته نشد و عملا در «خندوانه» حرفي براي گفتن نداشت، ديگر نويسندگان طنزپرداز مثل علي مسعودي، اميرمهدي ژوله و سجاد افشاريان يه سر و گردن از بازيگران طناز بالاتر بودند و نشان دادند در اجرا هم چيزي از بازيگران کم ندارند. اين به خوبي بيانگر اين است که دنياي تصوير ما به لحاظ «بازيگر کمدي شش دانگ» بشدت فقير است  ... اما

اجراي مهران غفوريان در برنامه چهارشنبه شب، چيزي فراتر از حد تصور و چيزي در حد «روده بر شدن» بود. با اينکه سجاد افشاريان با کمي ارفاق بدون تپق برنامه اش را اداره کرد و سعي کرد پايان دراماتيکي برايش ترتيب داده و احساس تماشاگر را از آن خود کند، اما مهران غفوريان کاري کرد کارستان. اجرايي در حد «استندآپ کمدي» و توقعي که مي شود از يک کمدين درجه يک داشت.  تا به حال به هيچ يک از اجراهاي مسابقه «خنداننده برتر» به اندازه اي که به اجراي غفوريان خنديدم، واکنش نشان نداده بودم. غفوريان رقيب سرسختي براي علي مسعودي و اميرمهدي ژوله خواهد بود.

2 - قبل از آخرين بازي تيم ملي واليبال در جام جهاني و پس دو باخت مفتضحانه سه بر هيچ برابر استراليا و کانادا، آرزو کردم به مصر هم سه هيچ ببازيم تا عيش مان از جام جهاني واليبال کامل شود!!!

اما بچه ها غيرتمندانه برابر مصر ظاهر شدند و بازي را سه بر هيچ بردند تا هم پايين تر از هشتم نشويم و هم رنکينگ مان در رده بندي فدراسيون جهاني بيشتر از اين سقوط نکند ... اما

واليبال ايران هرچه طي دو سه سال اخير آبرو و اعتبار کسب کرده بود، طي برگزاري بازي هاي جام جهاني و کمي قبل تر از آن در بازي هاي چهارجانبه جام واگنر، دو دستي به باد داد. به شخصه معتقدم ضعف اصلي واليبال ملي ايران در رده بزرگسال، تمام و کمال به کادر فني برمي گردد. کواچ و دستيارانش به هيچ وجه در حد و اندازه هاي بازيکنان واليبال ما نيستند و آقاي داورزني هرچه زودتر بايد براي واليبال در حال سقوط ما ترفندي بيانديشد. حضور يک مربي ممتاز بين الملل و در کنارش حضور آناليزور درجه يک و حتي وجود يک روانشناس قطعا مي تواند واليبال ما را که مي توانست در حد و اندازه هاي جهاني بماند و به يکي از قدرت هاي دنيا بدل شود، کمک کند.

3 - نزديک به دو سال و شش ماه گذشت و به شماره 500 رسيديم. در اين بين فقط عدد 100 بود که موفق شد وادارم کند تا يادداشتي از حال و هواي روزنامه و از برو بچه هاي فعالش بنويسم. با اينکه اين روزها حال و احوالي براي يادداشت ويژه نيست اما نمي توان از عدد 500 گذشت و کلمه هايي در باب پيام آشنا ننوشت. خدا رو شکر حال تحريريه و در پي آن حال روزنامه خوب است. پيدا کردن چنين جمع دوستانه و حرفه اي در فضاي مطبوعات البرز شايد امري محال نباشد، اما خوشحالم که از ابتداي «روزنامه» شدن پيام آشنا، همراه چنين جمع دوستانه اي بوده و هستم. اميدوارم که بزودي شاهد انتشار شماره 1000 و ويژه نامه اي در خور آن باشيم.

...................................................

منتشر شده در روزنامه "پیام آشنا"