ادامه به‌روزرسانی‌ها از سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر/ به‌روزرسانی پایانی: انتخاب‌ها

تازه ها

ادامه به‌روزرسانی‌ها از سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر/ به‌روزرسانی پایانی: انتخاب‌ها

نظرات ()


  

به علت بروز مشکل هنگام به‌روزرسانی کردن پست قبلی و به هم ریختن مطالب، ادامه به‌روزرسانی‌ها در پست جدیدی ارائه خواهد شد.

 به‌روزرسانی 14 و پایانی: انتخاب‌هایم از جشنواره 34

بهترین فیلم:

ایستاده در غبار - اژدها وارد می شود - سیانور - و بعد: سینما نیمکت

بهترین کارگردان:

محمد حسین مهدویان (ایستاده در غبار) - مانی حقیقی (اژدها وارد می‌شود) - سعید روستایی (ابد و یک روز)

بهترین فیلمنامه:
محمد حسین مهدویان (ایستاده در غبار) - مانی حقیقی (اژدها وارد می شود) - مسعود احمدیان (سیانور)

بهترین بازیگر نقش اصلی مرد:
هادی حجازی فر (ایستاده در غبار) - علی عمرانی (سینما نیمکت) - مهدی هاشمی (سیانور)

بهترین بازیگر نقش اصلی زن:
پریناز ایزدیار (ابد و یک روز) - رویا نونهالی (نیمه شب اتفاق افتاد) - طناز طباطبایی (خشم و هیاهو)

بهترین بازیگر نقش مکمل مرد:
نوید محمدزاده (ابد و یک روز) - اشکان خطیبی (سینما نیمکت) - احسان گودرزی (اژدها وارد می شود)

بهترین بازیگر نقش مکمل زن:
شیرین یزدان بخش (ابد و یک روز) - ژاله صامتی (آخرین بار کی سحر را دیدی؟) - ساره بیات (عادت نمی کنیم)

بهترین فیلمبرداری:
هادی بهروز (ایستاده در غبار) - هومن بهمنش (اژدها وارد می شود) - پیمان شادمان فر (خشم و هیاهو)

بهترین موسیقی متن:
کریستف رضاعی (اژدها وارد می شود) - حبیب خزایی فر (ایستاده در غبار) - کیهان کلهر (لانتوری)

 

به‌روزرسانی 13: ساعت 17:05 بیست و دو بهمن 1394

 پیش‌نوشت: به روزرسانی آخر پس از اعلام برندگان سیمرغ‌های بلورین جشنواره امسال انجام خواهد شد.

 

یادداشتم در مورد فیلم سیانور (بهروز شعیبی)

نگاهِ جذاب انسان‌گرایانه به یک موضوعِ ملتهبِ سیاسی/ یادداشت سید آریا قریشی، نویسنده "کافه‌سینما"، در مورد فیلم "سیانور" (بهروز شعیبی)

سیانور از دو خط اصلی داستانی بهره می‌برد: ماجرایی که به دو شاخه شدن سازمان مجاهدین خلق منجر شد و نمایش یک رابطه عاشقانه. هر کدام از این دو خط دارای خرده داستان‌هایی هستند که به پر و پیمان شدن آنها کمک می‌کند. بنابراین مشخص است که شعیبی کار سختی برای جمع کردن تمام این خطوط پیش رو داشته است. بر خلاف بخش مهمی از فیلم‌های سینمای ایران در سال‌های اخیر که به شدت از فقر ایده رنج می‌برند، سیانور پر از داستانک‌های پر و پیمان و درگیرکننده است که باعث می‌شوند فیلم تا انتها از نفس نیفتد. فیلم همچنین موفق می‌شود شخصیت‌های جذابی خلق کند که اکثرشان ناچارند میان درونیات خود و وظیفه‌ای که بر دوش آنها گذاشته شده یکی را انتخاب کنند و همه آنها در نهایت وفاداری‌شان را به خودشان ثابت می‌کنند. فیلم از این جنبه واجد نگاهی انسانی است که به خصوص در فیلم‌های سیاسیِ سینمای ایران به ندرت یافت می‌شود. درست است که وجوه سیاسی نقش مهمی در فیلم ایفا می‌کنند، اما سیانور در نسخه فعلی بیش از هر چیز در مورد آدم‌هایی است که سعی می‌کنند در دل تشکیلاتی که در آن حضور دارند فردیت خود را پیدا کنند. حتی شخصیت اصلی فیلم به عنوان فردی که بیش از هر چیزی به حفظ امنیت ملی فکر می‌کند هم در انتها درونیات خود را در نظر می‌گیرد. فیلم عملاً به تمام شخصیت‌های اصلی فرصت ایجاد همدلی و اثبات درونیات خود را می‌دهد و این در سینمایی که برخی از فیلمنامه‌نویسان و کارگردان‌ها انگار به خونِ برخی از شخصیت‌های خود تشنه‌اند، غنیمت بزرگی است. از این جنبه،سیانور در عین حفظ جنبه واقع‌گرایانه و مضامین قابل بحث سیاسی‌اش، فیلمی تعمیم‌پذیرتر از یک اثر صرفاً سیاسی است. به فیلم‌های افشاگر آمریکایی نگاه کنید: بخش مهمی از آنها در درجه اول در مورد آدم‌هایی هستند که ناچارند میان خود و وظیفه‌شان یک مورد را انتخاب کنند و در نهایت فردیت خود را با رو کردن به افکار و غرایز خود اثبات می‌کنند؛ حتی به قیمت متزلزل شدن جایگاه کاری و در شدیدترین حالت از دست دادن جانِ خود. درست است که خیلی از ما ناچار به انتخاب در سطحی کلان – آن طور که در فیلم به چشم می‌خورد – نشده‌ایم اما قطعاً تجربه دوگانه مشابهی را در سطوح پایین‌تر زندگی‌مان داشته‌ایم و همین است که شخصیت‌های فیلم را قابل درک و گاه همدلی‌برانگیز می‌کند. این، اصلی است که بسیاری از آثار سیاسیِ سینما و تلویزیونِ ما فراموش می‌کنند: شما قبل از هر گونه قطب‌بندی باید چند «انسان» را با دغدغه‌هایی قابل درک به نمایش در بیاورید. خوشبختانه این اصل در فیلمنامه سیانور به خوبی مورد توجه قرار گرفته و شعیبی هم با اجرای درستش برای تمام شخصیت‌ها لحظاتی فراهم می‌آورد که فرصت رو در رویی بی‌واسطه با تماشاگر را پیدا کرده و توجه بیننده را به خود جلب کنند.
سیانور البته از مشکلاتی رنج می‌برد که فیلم را از تبدیل شدن به یک اثر درخشان باز می‌دارند: روایت غیر خطیِ فیلم بیش از حد دیرفهم است؛ کات‌هایی که مقطع زمانی مورد اشاره در فیلم را تغییر می‌دهند گاهی تماشاگر را از جریان فیلم عقب می‌اندازند. ضمن این که اصلی‌ترین رابطه عاشقانه فیلم تا اواخرِ کار نچسب و (از نظر حسی) تا حدی غیر قابل درک به نظر می‌رسد. چفت و بست خط اصلی داستانی هم دیر به هم وصل می‌شود و همین باعث می‌شود بعد از گذشت بخش قابل توجهی از فیلم کماکان احساس کنیم که با اثری دوپاره روبه‌روییم. از سوی دیگر فیلم دچار کمبود نقاط اوج کوبنده‌ای است که به طور کامل و واضح به عنوان یک لحظه کلیدی در فیلم به یاد تماشاگر بماند. با این وجود فیلمی خوش‌ریتم با خرده داستان‌های پر تعداد و مرتبط، اجرای درجه یک، و شخصیت‌های متعدد و قابل درک و همدلی ، موضوعی ملتهب و تأثیرگذار و لحظات خوب چیزی نیست که در سینمای ایران زیاد به چشم بیاید. همین اتفاقات هستند که سیانور را به یکی از آثار ارزنده و قابل ستایش جشنواره سی و چهارم فجر تبدیل می‌کنند.


سید آریا قریشی/ کافه‌سینما

 

 جدول نهایی ارزش‌گذاری و ستاره‌های فیلم‌های جشنواره امسال، از نگاه منتقدان و نویسندگان "کافه سینما"

 

حالا نوبت حضور و نظر شماست: نظرسنجی بزرگ بهترین فیلم های جشنواره امسال فیلم فجر در "کافه سینما"/ کلیک کنید

 

از فیلم خوب "سیانور"، تا آثار سطح پایین گروه دولتی "هنر و تجربه"/ یادداشت‌های صریح و کوتاه نویسندگان "کافه سینما"، بر فیلم‌های روز دهم (آخر):‌ "اینجا کسی نمی‌میرد"، "گاهی" و "سیانور"