نمایشگاه فروش سالیانه انجمن نقاشان ایران

تازه ها

نمایشگاه فروش سالیانه انجمن نقاشان ایران

نظرات ()


 

بالاخره نمایشگاه فروش سالیانه ی انجمن نقاشان تمام شد. در رسانه ها به فروش میلیونی و بسیار خوب اشاره شده بود. روزی که برای گرفتن کارم رفتم، در کمال تعجب دیدم دایره های قرمز بسیار کم دیده می شود. از آقای بابک اطمینانی دلیل اش را پرسیدم، گفتند که کارهایی فروش رفت و از روی دیوار برداشته شد و کار دیگری به جایش نصب شد. نمی دانم که آیا این کار درست است یا نه. بهتر نبود که این فروش در عمل هم دیده میشد؟ یا بازدید کنندگان روزهای آخر، و حتی خود هنرمندان شاهد تابلوهای فروش رفته می بودند؟
روز اول نیز به نکته ای برخوردم که البته دوستان اشاره کردند و آنهم این بود که علی رغم اعلام فقط دو اثر از هر هنرمند، بعضی ها سه اثر در نمایشگاه داشتند. و این درحالی بود که در گروه تلگرامی چند تن از هنرمندان از این که حتی یک کارشان پذیرفته نشده بود گله مند بودند.
از نکته های مثبت این نمایشگاه، بهتر بودن سطح کارها بود نسبت به سال قبل. و چیدمان بهتر. سال پیش کارهای بسیار بد هم بود که همه را در گالری های بالای خانه ی هنرمندان گذاشته بودند و مثل وصله ی ناجوری بود برای انجمن. ظاهرا- مطمئن نیستم- سال گذشته هر کس به انتخاب خودش کار برای نمایشگاه آورده بود. امسال چند داور داشت که نظر می دادند و متاسفانه – یا خوشبختانه- بعضی از هنرمندان حذف شدند از نمایشگاه. گفتم متاسفانه زیرا خیلی به نظر این داوران باور ندارم. داریوش حسینی که کارش نیز آنجا بود، و فروش هم نرفت یکی از داوران بود. از جهتی گفتم خوشبختانه زیرا از حضور کارهای بسیار بد نیز در امان مانده بود- شاید در این بین کسانی هم به ناحق جا ماندند در گزینش.

در باره خود نمایشگاه باید بگویم بخشی از نقاشی ها – شاید یکی از نمونه ها از سیمین کرامتی بود- بدون حضور استیت منت شان، به نقاشی های بی هویت و شاید حتی بسیار زشت تبدیل شده بودند. سال هاست که در نمایشگاه های انفرادی یک بیانیه می نویسند و شرح می دهند که نقاشی ها چه خواسته اند بگویند. نمی گویم این کار همیشه بد است، اما شاید فروکاستن نقاشی در حد یک متن، به آن صدمه بزند و وقتی در یک نمایشگاه مثل فروش سالیانه ی انجمن، چنین بی هویت و رها باشند. آنچه در دنیا اتفاق افتاد و هنرمندان بیانیه ای همراه کارهایشان صادر کردند کسانی بودند که بسیار معروف بودند و هرکجا کارشان می رفت آنقدر شناخته شده بودند که اندیشه هایشان نیز همراهش می رفت.
نکته ی دیگر در مورد این نمایشگاه این بود که عده ای دعوت شده بودند و ظاهرا هر آنچه خودشان صلاح دیده بودند برای فروش اورده بودند. بودن نام های مشهور بسیار خوب است و باعث جلب مخاطب می شود، اما گاهی- شاید متاسفانه اغلب- کارهای بدی را برای این نمایشگاه ها می آورند. شاید میشد که نوعی داوری نیز در مورد کار آنها می بود. به نحوی که به غرور بی جای بسیاری از آنها برنخورد.- شاید هم نمی شد!-

نکته ی آخر این که نام های شرکت کنندگان در هیچ کجا ثبت نشد. و فروخته شدگان و چند کار از چند نفر؟ چرا آمارها هیچ وقت آشکار نیست و بنابر این نمی توان به یک جمع بندی نظری رسید که سلیقه ی مردم چیست و چرا؟ خانم معصومه ی مظفری- مدیر انجمن نقاشان- در روز آخر می گفت که از خودش کاری نگذاشته تا مبادا حرفی زده شود. لابد هر سال حرف هایی می زنند مبنی بر پارتی بازی و ... یادم هست که سال پیش حتی رضا هدایت گله می کرد از این امر. امسال نمی دانم شرکت کرد یا خیر. من ندیدم کارش را.
در نزدیک من نیز کاری بود از ژیلا تقی زاده. برایم جالب بود که داستان هایش را خوانده بودم  و می خواستم بدانم نقاشی هایش چطور است. بهترین توصیف این است: درست مثل داستان هایش!