یاغی

تازه ها

یاغی

نظرات ()


یاغی شبیه چشمات شکل همین ترانه!
شکل همین نگاهِ مغرورِ عاشقانه

می شد گذشت و رد شد ,از پیچ و تاب تردید
از گیر و دارِ تلخِ بغضی که خوشه می چید

می شد گناهِ دستو انداخت گردنِ تیر!
سر کرد بی ترانه, تو دخمه های دلگیر

می شد! ولی گذشت و...برگشت برگ و انگار...
پوسید چیزی از عمق! نو شد دوباره انکار!

برگشت برگ و دیدیم می شه چه کارایی کرد
چن بار باید بمیره , یه مرد , تا بشه مرد!

می شه چه چیزایی رو با لخته های خون شست!
می شه حقیقتو از ردِّ نگاهِ کی جست!


***

این ردِ پای مشکوک این پرسه های مسموم
جایی نبرده مارو از این خرابه ی شوم

یاغی شبیه چشمات باید گذشت و رد شد
باید رسید به اوجِ تقدیرِ بی خودِ خود.


مشاهده ی این ترانه در پایگاه ادبی نورهان