پدرانه ها

تازه ها

پدرانه ها

نظرات ()

همیشه طرزی که پدرم من را  "آقا پویا" صدا می زند،با طرزی که بقیه ی مردم من را "آقا پویا" صدا میزنند، از زمین تا آسمان با هم فرق دارد... "آقا پویا" ای که پدرم می گوید از صد تا فحش ناموسی و بد و بیراه بد تر است! انگار دنیا روی سرت خراب می شود! همین که آقا را می گوید، می فهمی که یک جای کار ایراد دارد...
ولی حق هم دارد،شاید اگر من هم جای او بودم لفظی از این بهتر برای خودم پیدا نمی کردم!
فکرش را بکن،12 سال پدرت هر جا که میرفت،از پسرش تعریف می کرد،به سابقه ی تحصیلی اش افتخار می کرد و به آن می بالید،تا روزی که مهم ترین اتفاق رخ دهد...یعنی روزی که جواب های کنکور بیاید...
حس بدی دارد زمانی که شوقی را که پدرت دارد تا جواب کنکورت بیاید تا اولین روز کاری که به سر کار می رود،در جواب این سوال که پسرت چه کرد،سرش را بالا بگیرد و با افتخار بگوید بهترین رتبه را آورده، با گندی که به بار آورده ای نیست و نا بود کنی...حس بدی دارد که شادی را از پدرت بگیری...حس بدی دارد که آبرویش را ببری...حس بدی دارد که باعث شوی پدرت روز بعد در محل کارش سرش را بالا نگیرد...حس بدی دارد...حس پوچی...
از آن بد تر حسی است که وقتی پدرت به خاطر رفتار بدی که با تو داشته است( به خاطر گندی که به بار آورده ای) از تو عذر خواهی کند...
تمام وجودم سرشار است از این حس ها...